نقد

انقلاب اسلامی ایران و بازتاب آن بر جامعه عراق
از انقلاب تا انقلاب

سید عدنان محقق

مسئله سازترین مخالفان حکومت های گذشته عراق از نظر نژادی کردها، از نظر مذهبی شیعیان هستند. شیعیان عراق در جنوب و مرکز عراق (بین النهرین) ساکن هستند. آنها در حالی که غالباً از نظر مادی تهی دست هستند، اما به دلیل وجود حوزه های علمیه بزرگ، مراجع و علمای دینی، دانشمندان، عتبات عالیات و در نتیجه روابط فرهنگی با شیعیان ایران، لبنان، شبه قاره هند، حوزه جنوبی خلیج فارس و کشورهای دیگر، از سطح فرهنگی بالایی برخوردارند. آنان به علت داشتن اعتقادات به مبانی اسلامی، همیشه به عنوان گروهی مبارز و آگاه شناخته شده و مردمدار نهضت های انقلابی در تاریخ عراق بوده اند.هدف نگارش این پژوهش، بررسی تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر جامعه عراق در سالهای اولیه انقلاب اسلامی است. کانون اصلی بحث تبیین این تأثیر از طریق نفوذپذیری جامعه عراق نسبت به انقلاب اسلامی که با دو واژه متداول انقلاب و اسلامی گره خورده است .انقلاب ایران در اوج شاهنشاهی (نظامی اطلاعاتی ) به وقوع پیوست . در حالی که دولت عراق نسبت به قدرت نظامی و اطلاعاتی ایران قابل مقایسه نبود. از طرفی امام خمینی (ره) با بیش از یک دهه قرار گرفتن در شهر نجف کانون تحولات عراق فعالیت داشته، حوزه نجف نسبت به این تحول پاسخ مثبت داده، اما اتفاقاتی که رخ داد منجر به عدم تکمیل روند حرکت اسلامی عراق شد و آن را با افول روبرو کرد. با روی کار آمدن حزب بحث فصل نوین از تاریخ عراق آغاز شد، این گروه تحت تأثیر ناسیونالیسم رادیکال آرمانگرای عرب ،کوشیدند موانع موجود بر سر راه خلق عرب مستقل عراق را مرتفع کنند، نظام جدید کوشید ساختار سنتی مذهبی را بشکند و تمامی آثار جامعه اسلامی را محو کند. در بعد سیاست داخلی تمام کارمندان عالی رتبه لشگری و کشوری شیعه را برکنار و بعضاً به حبس محکوم کرد. در بعد اجتماعی نیز موقعیت اجتماعی شیوخ زمین دار و مالکان ثروتمند را از آنها گرفت و طبقه متوسط شهری توانست در ساختار سیاسی اجتماعی کشور جای پا باز کند. پیدایش نیروهای اجتماعی جدید و تعدد طبقاتی، به بافت سنتی مذهبی خاتمه داد . انقلاب اسلامی ایران به موازات تحولات داخلی، زمینه ساز روندی از رخدادها و تحولات در جوامع اسلامی نیز بوده است. این انقلاب پدیده ای بود مبتنی بر بازگشت مسلمانان به هویت فراموش شدهی خویش. در واقع آنچه که در انقلاب اسلامی به وقوع پیوست به ظهور رسیدن الگویی از تعهد ایدئولوژیک بود که در هستی عقاید دین نهفته بود. این موضوع به ویژه تعیین و اعتماد جریان ها و جنبش های اسلام گرا را در عملی نمودن رویکرد دینی مورد نظر خود به دنبال داشت. در نتیجه این مورد چارچوب زمینهی یاد شده، رویکرد سیاسی مشخصی برای اعضا و هواداران جنبش های اسلام گرا نیز تعیین کرد. مسیری که رویارویی آنها رابا برخی نظام های سیاسی غیر مذهبی موجود در جوامع مربوطه اجتناب ناپذیر نمود. در منطقه خاورمیانه افکار و ایده های انقلاب اسلامی بیش از هر جا، در عراق انعکاس یافت.با تأثر از تراژدی کربلا اندیشه شهادت طلبانه شیعی را خود را در زندگی اجتماعی و سیاسی و با تأکید بر کرامت انسانی شیعیان کاملاً بروز داده، زیرا از رهگذر اعتقاد به امامت می توان به این توجه شد که هویت تاریخی مردم دو کشور نه جدا از هم بلکه آمیخته و نمی توان آن را متمایز دانست، وجود عتبات عالیات در عراق در طول تاریخ نشان داده پویای حرکت بین دو کشور به هیچ علتی به تعویق نیفتاده و مردم دو کشور از الفت و تقارب جالب توجهی برخوردار کرده.دیگر اینکه؛ مرجعیت نهادی است که شیعیان در مسائل فقهی به عنوان نایب امام دانسته و قدرت آن فرای مرزها و ملیت ها است، و در روابط اجتماعی دینی به آن رجود می کنند، مرجعیت جزء تفکیک ناپذیر شیعه بوده، این مکتب از نمادی پدید آمده که از طریق آن طیف گسترده ای از شیعیان از ملل مختلف می توانند در زمان ها و مکان های مختلف جغرافیایی با یکدیگر ارتباط برقرار سازند و مبنای عمل فردی و اجتماعی خود را قوام دهند.با رد و بدل شدن مرجعی ت تقلید که عمدتاً ایرانی و عراقی بوده اند مانند (آیت الله بروجردی، ایرانی، در حوزه علمیه قم)، (آیت الله محسن حکیم، عراقی، در حوزه نجف)، (آیت الله میرزای شیرازی، ایرانی، جنبش تنباکو، در حوزه نجف )، (آیت الله شیرازی، ایران، ). نظام مرجعیت سیطره ای همه جانبه بر تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی شیعیان دو کشور داشته و در سنت و فرهنگاجتماعی آن ریشه دوانده است و به همین دلیل قدرت آن در تعیین هویت شیعه به مراتب بیش از یک عقیده مذهبی حرف بوده، و تنها به گروهی یا کشوری مربوط نمی شود، بلکه تمامی شیعیان را در بر میگیرد، چه آنان که صرفاً به لحاظ فرهنگی شیعه اند.
تأثیر انقلاب بر توده ها
سیاست قوم گرایی در این کشور زمانی غالب شد که بریتانیایی ها ملک فیصل فرمانده نیروهای عرب که در شکست ارتش امپراتوری عثمانی در خاورمیانه نقش داشت را به پادشاهی عراق منصوب کردند. فیصل و افسران سابق هواداران قاطع ملی گرایی عرب بودند . آنها در دهه های نخست استقلال عراق بر صحنه سیاست این کشور مسلط شدند . بقیه نخست وزیران عراق از خانواده های دیوان سالاری عثمانی یا برجستگان سنی مذهب در بغداد بودند. از میان 23 نخست وزیر در آن دوران تنها 4 نفر شیعه بودند رفته رفته به موازات برتری رهبران سنی و گسترش پان عربیم، گروههای قومی و مذهبی را از کار برکنار کردند. هرچند دو تجربه گذشته برای یکپارچه کردن قومیت های عراق در 1936 پس - یک دولت فراگیر با پایان تلخی روبرو شد، رژیم بکر صدقی در سالهای 1937 از دوران کمال در ترکیه شکل گرفت. وی تلاش کرد یک ملی گرایی کاملاً چند قومی و فراگیر را در عراق ترویج کند. از جمله زبان کردی، مذهب شیعه و سایر نهادهای قومی به عنوان بخشی از میراث ملت عراق به رسمیت شناخته شد.زمامداری قاسم در سالهای 1963 بر حزب کمونیست استوار بود، بخش های بزرگ حومه های پر جمعیت را بسیج کرد و بزرگ ترین گروه های قومی مذهبی را در کمیته های مرکزی خود پذیرفت . افسران آزاد تحت رهبری قاسم به اصلاحات اجتماعی از جمله یک تلاش جدی در اصلاحات ارضی و نفی اصل حکومت غیرمستقیم در مناطق قبیله نشین گراییدند. متأسفانه، هر دو رژیم نشان دادند که به لحاظ سیاسی بسیار ضعیف تر از آن بودند که در برابر گروه های عرب گرا در ارتش که با شخصیت های سرشناس شهری و یک طبقه نوظهور دیوان سالار هم دست بودند بایستند.فضای سیاسی عراق در دو محور ناسیونالیسم عربی و کمونیسم دور می زد، عبدالکریم قاسم فضا را برای کمونیست ها باز نگه داشته بود، کمونیست ها نیز طی بیانیه ها، تظاهرات و هر راه دیگر حکومت قاسم را تأیید می کردند . بنابراین موجی از تبلیغات کمونیستی عراق را فرا گرفت و کمونیست ها مناصب حساس و ارزشمندی را در وزارت خانه های دفاع، آموزشی و ارشاد به دست آوردند .از گفته بالا می توان به این نتیجه رسید؛
-
شیعیان به سبب رد مشروعیت حکومت ها با تقیه پیشه کردن، عملاً از مشارکت وشرکت در حیات سیاسی عراق بدور ماندند.
-
از علل پیوستن شیعیان به حزب کمونیسم و احزاب غیر دینی نبودن حزب قومی اسلام گرا پاسخگو به افکار عمومی شیعیان در قبال رویداد مهم جهان اسلام و عرب.پیروزی انقلاب اسلامی ایران جامعه عراق و به ویژه شیعیان را با سه مورد مواجه ساخت ،(انتخاب اسلام به عنوان ایدئولوژی مبارزه، تلاش برای دست یابی به حکومت ، اسلامی و نقش انقلاب اسلامی بر حیات سیاسی جنبش های اسلامی) (شیرودی، 1385 60 )، جامعه مسلمان عراق با گذشت سال ها دوره ی از اعتماد به ناسیونالیسم و سوسیالیسم و بی نتیجه ماندن و به بن بست رسیدن آن گذشت و اعتماد به نفس را که تجدید حیات اسلام برای آنها به ارمغان آورد، روش نجات از چنگال استبداد داخلی و تحقیر خارجی راه حل اساسی برای آنها هویدا شد.
مصادیق تأثیر
-
گرایش مردم عراق به عضویت در گروه های سیاسی.
-
روی آوردن عامه مردم به مسائل دینی (عبادات).
-
پایین آمدن سطح عضویت در
دفاتر حزب بعث.
-
توجه به فرهنگ سیاسی عاشورا.
-
تظاهرات به سبک تظاهرات انقلاب
اسلامی ایران، مردم شهرهای عراق، چون نجف، کربلا، کاظمین، التوره، بغداد در تأیید این انقلاب، علاوه بر آن (همان، 369 )، اعلامیه ها، سخنرانیها و پوسترهایی به مشکل آن چه در ایران اتفاق افتاد.
گرایش به حجاب
تأثیر انقلاب بر نخبگان:نقش بی بدیل علما و رهبران دینی، یکی از مولفه های کلیدی جامعه عراق است، زیرا اولین گروه یا حزب شیعی عراق به دست سید محمد باقر صدر (ره) تأسیس شد، بی تردید جنبش شیعی عراق و ساختار اجتماعی حزبی آن و مبارزاتی را در طول بیش از چهار دهه پیشینه آن است. بالاترین میزان واکنش را نسبت به انقلاب داشته.سید محمد باقر صدر در جمله ی مشهور گفت : (در امام ذوب شوید، چنان که او در اسلام ذوب شده است.) این موضع گیری بالاترین سطح علمای عراق بیش از هر چیزی همراهی بزرگان عراق را نمایان می کند.در نتیجه حرکتی را که آیت الله صدر در الگو قرار دادن انقلاب اسلامی ایران و تبعیت از آن برای رسیدن به پیروزی در عراق به وجود آ ورد همچنین آیت الله صدر با ارسال تلگراف تبریک به امام خمینی و تقاضای کسب تکلیف، امام در پاسخ به تلگراف از ایشان خواستند تا با ادامه حضور خود در نجف اشرف، فعالیت طلاب و جوانان را اداره نمایند.آغاز حرکت اسلامی عراق، در نخستین جمع پس از بازگشت امام خمینی به تهران در بهمن 1357 ، در خارج مسجد خضرا بود، این تظاهرات که آیت الله صدر آن را حمایت می کرد، به دست نیروهای امنیتی عراق پراکنده شد . از آن پس در نجف، جوانان جزواتی را پخش میکردند که حزب الدعوه آن را منتشر می کرد و بر روی دیوارهای شهر شعار (بله به اسلام، نه به عفلق و صدام)، برای نخستین بار گزارش هایی درباره فعالیت های مخالفان شیعه در مدینه الثوره منتشر شد.خواسته جدید جنبش اسلامی عراق از دولت، ایجاد حکومت اسلامی و اصلاحات اجتماعی بود. دولت عراق با توجه به این که امام خمینی این مبارزات را تشویق می کردند، حزب الدعوه و آیت الله صدر را هم چون ستون پنجمی می دانست که خواهان ادغام عراق در ایران است، در نتیجه عظمت و گستردگی سرکوب در این قیام به حدی بود که سبب بروز شکاف در شورای رهبری انقلاب عراق و اعدام 22 مقام بلند مرتبه ی بعثی گردید در خرداد 1358 آیت الله صدر با ارسال پیامی به اعراب مقیم ایران از آنان خواست که از اسلام و امام خمینی حمایت کنند، این پیام اشاره ای ضمنی بر رد بعث و ناسیونالیسم افراطی داشت.آیت الله صدر با فتوایی مسلمانان را از عضویت در حزب بعث بر حذر داشت. با شکسته شدن مرزهای ترس و وحشت، تظاهرات توده ها، ابعاد گستردهتری به خود گرفت. تظاهرات در سراسر عراق شروع شد، روز بعد خواهر آیت الله صدر بنت الهدی رهبری زنان را در راهپیمایی به سمت حرم حضرت علی (ع) در نجف بر عهده گرفت. این امر به برخورد شدید امنیتی انجامید. در این بین دولت تصمیم به دست گیری آیت الله صدر و خواهرش گرفت.پاسخ های دولت عراق به انقلاب
پاسخ دولت عراق با دو روش در داخل و خارج صورت گرفت:
1)
سرکوب و تبعیض سازمان یافته بر ضد شیعیان؛ از سال 1958 تا 1990 تبعیض ناروا برای شیعیان عراق بسیار آزار دهنده انجام شد. این تبعیض در دیگر عرصه های زندگی نیز بوجود آمد. از جمله آن که شیعیان در پارلمان، فرهنگ، مطبوعات،اوقاف، آموزش و پرورش، آموزش عالی و تجارت و بازرگانی حضور کم رنگی فشار بر ضد شیعیان، این گروه اجتماعی ، پیدا کرد محدودیت های فرهنگی گذشته از عرصه های سیاسی به سوی فعالیت اقتصادی کشیده شد، ابتدا کارتهای بازرگانان شیعی لغو شد، سپس به بهانه این که دولت مایل به تمدید کارتهای بازرگانان است، شیعیان احضار و بازداشت شدند. در اوایل آوریل 1980 کلیه اموال شیعیان معارض مصادره و عده زیادی از آنان از عراق اخراج گشتند
2)
تقابل دولت با اندیشه انقلاب اسلامی: مهم ترین مشخصه انقلاب اسلامی ایران، رهبری آن توسط مرجعیت بود، امام خمینی توانست با استفاده از ایدئولوژی اسلام و سازمان کهن و سنتی دینی حوزه، انقلاب را به انجام برساند، بعبارت دیگر توانایی نهاد مرجعیت شیعه در طرح و ایجاد انقلاب و حکومت اسلامی، به دلیل برخوردار بودن جامعه عراق از چنین پتانسیل دگرگون ساز وضعیت موجود، حیاتی است. برنامه های بخش عربی صدا و سیمای ایران به آیت الله صدر به عنوان (خمینی عراق) لقب می داد .
3)
جنگ تحمیلی: هرایرد کمجیان در کتاب خود جنگ ایران و عراق را در ارتباط با انقلاب اسلامی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و چنین می نویسد: انتظار می رود که نتیجه نهایی جنگ میان عراق و ایران بتواند تغییراتی در نظام بعثی بغداد به بار آورد که ممکن است به یک رژیم شیعی طرفدار ایران تبدیل شود . یک چنین نتیجه ای فشار را در جهت تحول انقلاب در عربستان و کشورهای خلیج فارس را به میزان قابل ملاحظه ای افزایش خواهد داد. رژیم بعثی سوریه نیز علی رغم سابقه روابط دوستانه اش با ایران از فشارهای اسلام گرایانه ایران مصون نخواهد ماند. پیروزی ایران، جوامع شیعی لبنان و کشورهای خلیج فارس را به صورت رادیکال در خواهد آورد. سرانجام پیروزی بنیادگرایی ایرانی احتمالاً اسلام گرایان سنی مبارز و معتقد به حرکت گام به گام را به پیروزی از نمونه انقلاب ایران وا میدارد. در واقع پیروزی ایران بر گرد انقلاب اسلامی یک هاله قدرت الاهی ایجاد می کند و به نیروی مهدیگرایانه. پیکار جویی فوق ملی آن در جهان عرب، قدرت بی حد و حصری اعطا می کند
از این منظر جنگ ابزاری برای حصر انقلاب اسلامی ایران در پشت مرزهای عراق شد .رمضانی از مشاوران کمیته امنیت ملی کنگره امریکا و نیز مشاور در امور ایران در کتابخود درباره جنگ تحمیلی چنین می نویسد: جنگ عراق و ایران در واقع واکنش و پاسخ عراق به تهدیداتی بود که از ناحیه بنیادگرایی. (امام) خمینی احساس می کرد.
فرجام سخن
چنانچه در تقارن یا توامی انقلاب اسلامی ایران، حرکت سیاسی اسلامی متشابهی در یک کشور اسلامی رخ داده باشد، می توان این فرضیه را با قوت بیشتری بیان کرد که این امر معلول انقلاب اسلامی بوده است. برای نمونه هم زمان با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، مردم عراق علی الخصوص شیعیان به صورت توده ای یا تشکیلاتی، واکنش های وسیعی مشابه مردم ایران نشان دادند که می توانست ناشی از تأثیر انقلاب اسلامی باشد.عراق یک کشور مهم عربی با اکثریت شیعه و قدرت نفتی، کانال مناسب دیگری برای حضور و صدور انقلاب در جهان عرب بود. چنانچه تحولات انقلاب اسلامی ایران، عراق را متأثر سازد، رنگ عجمی و دافعه آن، در بین اعراب کم شده و از طریق این کشور، انقلاب اسلامی توانایی آن را می یابد که به سراسر ممالک عربی گسترش یابد.چنین ظرفیتی یکی از دلایلی است که توسط کانال های مختلف، موجب ترغیب صدام حسین برای حمله به ایران گردید.در واقع مسلمانان و شیعیان عراق از دیرباز، با حکومت آن کشور به خصوصی بعثیون درگیر بودند. اما شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی در واقع این زمینه را تشدید و آن را نهادینه تر کرد از اوایل دهه 1980 و با الهام از پیروزی انقلاب اسلامی چندین سازمان جدید برای مبارزه با حزب بعث سر بر آوردند، بیش از آن در سال 1979 گروه کوچکی بنام مجاهدین از طریق اقدامات مسلحانه اعلام موجودیت کرده بود. در سال 1980 سازمان عمل اسلامی به رهبری سید محمد شیرازی و هادی مدرسی از حزب الدعوه انشعاب پیدا کرد. این گروه با ماجراجویی های کوتاه مدت مخالف بود و بیشتر در پی فعالیت های عمیقتر و درازمدت بود. گروه سومی هم بنام جماعه العلما به رهبری شهید محمدباقر حکیم به فعالیت مشغول بود. حکیم به عنوان چتر حمایتی و سازمان گروه های مختلف شیعه عمل می کرد و پر قدرت ترین جنبش شیعی عراقی باقی ماند، در دوران جنگ ایران و عراق فعالیت های شیعیان در این کشور تداوم یافت. این امر حتی به صفوف نظامیان این کشورهم رخنه نمود.در دهه هفتاد میلادی سه متغیر مهم در عراق رخ داد:
-
ثروتمند شدن دولت از فروش نفت.
-
توسعه شهرها و تولیدات صنعتی.
-
اتخاذ برنامه های اقتصادی سوسیالیستی.این سه مورد منجر به مهاجرت بزرگ روستاییان شد، در نتیجه این شهرنشینان جدیدکه در صدد کسب امتیازات اقتصادی و رفاهی، مهمترین منبع عضوگیری برای حزب شد،اما با انقلاب اسلامی این توده ها که اغلب شیعه بوده اند از پذیرش مرام بعث روی گردان شدند.لذا؛ انقلاب اسلامی ایران بالاترین بازتاب را در سطح جامعه عراق داشت، از طرفی جامعه عراق بالاترین سطح واکنش را نشان داد، همچنین رژیم بعث در صدد پاسخ به این رویداد مهم بر آمد.

نقد و نظر

تحول و پیشرفت در ایران از نوگرایی شیعی تا مدرنیزاسیون غربی

مصطفی مرتضوی

تحول و پیشرفت در یک جامعه دارای ابعاد گوناگونی است که در مجموع می توان آن ها را در چهار دسته کلی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بیان کرد. هر یک از این چهاردسته مولفه هایی دارد که در یک برنامه پیشرفت همه جانبه لازم است به مختصات هر یک توجه شود. به ذکر است، جامعه ای را می توان پیشرفته در نظر آورد که بتوان در آن شروع پویش در مسیر این مولفه ها را یافت که برآیند آن در آینده نویدبخش رسیدن به اهداف باشد. آن چه از نظر سیر تاریخی می توان پیرامون نوگرایی در تاریخ ایران دنبال کرد مربوط می شود به نوگرائی جامعه ایران در پنج قرن گذشته؛ در روزگار صفویان. بر اساس شواهد صحیح تاریخی می توان گفت در دوره صفوی ما شاهد نوعی تحول عمیق در نگاهمان به هستی بوده ایم که به نظر می آید پس از ورود اسلام به ایران از مهمترین نقاط اعتلا تاریخ ما باشد. به نظر والتر هینتس، ایران امروز از نظر سیاسی و فرهنگی برهمان پایه ای استوار است که سلاطین صفوی در قرون 16و 17م بنا نهادند. علت این قضاوت را در این نکته می توان دانست که ایجاد نوگرایی یا حتی توسعه آن در این دوران، داخلی، طبیعی و بومی بوده و وقفه در آن نیز روال مشخصی و معینی را طی کرده است. در واکاوی عمیق نهضت صفویان در ایران لازم است توجه داشته باشیم جریان شیعه به عنوان روح حاکم بر نهضت صفویان، علت و مولد جریان نوگرایی در این دوران بوده است. راجر سیوری از محققان تاریخ ایران، معتقد است در تاریخ ایران پس از اسلام، ظهور سلسله صفویه نقطه عطفی است مهم؛ پس از قرن ها فرمانروایی بیگانه، ایران دوباره به کشوری قدرت مند و مستقل در شرق اسلامی بدل می شود. این سلسله مهم هویت ایرانی را دیگر بار زنده کرد و بعد از هشت قرن و نیم فرمانروایی سلسله های بیگانه یک کشور مستقل ایرانی تأسیس کرد. به نظر وی مهم ترین کار شاه اسماعیل اعلام تشیع اثنی عشری یا دوازده امامی به عنوان مذهب رسمی کشور جدید صفویه بود. پیامد این حکم کل سیر حرکت تاریخ دوره بعدی ایران را تغییر داد و باعث ایجاد رنسانسی در ایران شد که وی از آن با نام «رنسانس صفوی» یاد می کند.ایران دوره صفوی، دوره ای درخشان در تاریخ ایران اسلامی بوده است. سفرنامه های بیگانگان، در ایران آن روز شاهدی بر پیشرفت های علمی واجتماعی در ایران است. شاخصه های این پیشرفت را می توان در تمامی چهاربخش مطرح در یک نوگرایی متوازن ردیابی نمود. در بخش اجتماعی می توان به عواملی هم چون؛ سطح زندگی، اشتغال، برابری اجتماعی، امنیت، بهداشت، سطح سواد و ... اشاره داشت. در بعد فرهنگی مسائلی هم چون ایجاد روحیه خودباوری، شکل گیری هویتی جدید با توجه به آموزه های شیعی، توجه و اهتمام به ترویج علم، دانش و هنر، یادآور رشدی فرهنگی در فضای ایران است. اما در بعد سیاسی نیز می توان شاخصه هایی از پیشرفت را در دوران صفوی شاهد بود. مسائلی هم چون: ایجاد اندیشه سیاسی و قالبی نو برای حکومت بر اساس نگرش های تشیع و مدنیت ایران، اهتمام به مردم و پاسخ گویی حکومت نسبت به نیازهای آن، قانون پذیری حکومت، مشارکت مردم در امور، وجود تفکر و استراتژی در حکومت، مشروعیت حکومت، انتصاب مجریان بر اساس لیاقت و حتی مسئله مهم و اساسی قدرت و استبداد. اما در مورد فضای اقتصادی نیز می توان نکات قابل توجهی را از روند رو به رشد بخش های اقتصادی و اندیشه های وابسته به آن در دوران صفوی و روند نوگرایی بومی ایران دید.یکی از دوره هایی که می توان از آن به عنوان دورانی سرنوشت ساز در تاریخ تحولات ایران یاد کرد، مقطع تاریخی از جنگ های ایران و روس تا سقوط نظام پهلوی است. که می توان از آن با عنوان عصر مدرن سازی جامعه و دوران فعالیت جریان مدرنیزاسیون غربی، یاد کرد.چند برداشت فکری در مورد این دوره و مباحث وابسته به آن مطرح است؛
.1
بحث از این موضوع ، در جامعه ایرانی با نوعی نگاه مثبت و با نوعی استقبال اولیه مواجه شده است و بار مثبت آن غلبه داشته است.
.2
حرکت تاریخی این مسئله، با بخشی از روحیه ایرانی که در آن با ابتکار، نوآوری و خلاقیت عجین بوده است همراه شده و نوعی افق جدید و پویایی و خوش بینی و اعتلا را نوید داده است.
.3
علی رغم اقبال اولیه، مدرنیزاسیون در مراحل بعدی به دو شق و حوزه کاملاً مجزی و منفک تبدیل شد و این حرکت ملی در اواسط کار با نوعی طبقه و تفکر خاص توأم می شود. در این بخش است که ما شاهد سیطره تفکر ایدئولوژیک غرب بر جریان نوخواهی هستیم و شروعی است برای تولد جریان مدرنیزاسیون غربی.شق اول در این مسئله ادامه همان جریان طبیعی نوگرایی ایران در عصر صفویه است و به خاطر آن که با تثبیت و رشد فرهنگ شیعه در کشور همراه بود، همگام و هم سنخ با آن به پیش می رفت. اما در طرف دیگر، که ترجمان مدرنیسم بوده، مسأله به گونه ای دیگر اتفاق افتاد؛ در این شرایط جامعه ایران چند ضربه اساسی و مهلک را پذیرا شده بود، و در حقیقت این نوع از نوگرایی با شرایطی بد و انحطاطی فراگیر در جامعه قاجار همراه بوده است.در یک جمع بندی از مقدمه ای که تا کنون ارائه شده، می توان گفت: نوخواهی عصر قاجاریه در دو مرحله انجام شد؛ یکی مرحله ای طبیعی نوخواهی ملی و بومی ایرانیان، و دیگری مرحله تبدیل آن به نوعی غرب گرایی و سپس غرب زدگی و خودباختگی.همان گونه که اشاره شد، تحول طبیعی و تاریخی این مرز و بوم، پس از فراز و نشیب های فراوان، بالاخره در نوزایی جامعه ایرانی در عصر صفوی تجلی کرد و ملیت ایرانی با هویت دینی و پشتوانه مذهب شیعه اثنی عشری، که ریشه در جان جامعه داشت، در آستانه ظهور دنیای جدید، جامعه پویا و زنده ای را پایه گذاری کرد که برای بقای خود دو خصلت بنیادین به همراه داشت:
1.
هویت ملی ایرانی؛
2.
هویت اعتقادی ایرانی.این در حالی است که تحولات ونوزایی جامعه ایرانی در عصر صفوی، مورد کم لطفی و بی مهری محققان ایرانی قرار گرفت. نوزایی در هنر و صنعت، فلسفه و حکمت، کلام و ادیان، امنیت و آزادی، سیاست و اقتصاد، معماری و شهرسازی، هرکدام به تنهایی کافی بود که توجه متفکران و محققان این مرز و بوم را به علل و پشتوانه فکری این تحولات در این دوران معطوف گرداند و از برآیند این توجه بستر مناسبی برای تحولات دوران بعدی فراهم آید.سوال اساسی این است که؛ چرا روشنفکر ما، به عنوان سکان دار جریان مدرنیزاسیون غربی، نوگرایی و تحول طبیعی و تاریخی ایران را در عصر صفوی مورد توجه قرار نداد، در حالی که می توانستند از آن به عنوان الگوی کارساز اهداف، انگیزه ها و سیاست های ایران در دوران بعد استفاده نمایند و تنها به رفع نقایص آن بپردازد. اما متأسفانه روشنفکری ما آن چه را که خود داشتند از بیگانه تمنا کردند. امری که به نظر می آید در انقلاب اسلامی مورد توجه قرارگرفته و لازم است پس از آن نیز در ذهنیت نخبگان ما قرار گرفته و بر مبنای آن برنامه ریزی شود. در کل می توان گفت؛ انقلاب اسلامی در ابتدا به صورت اجمالی و در ادامه تفصیلی، با الهام گیری از نهضت صفویان و جریان نوگرایی برگرفته از آن به عنوان سنت خود و نیز تجربه آموزی از جریان مدرنیزاسیون، چارچوب کلی خود را شکل داده و بر طبق آن به چینش عناصر پرداخته است، همان راه صحیح و اصولی که در طول تاریخ معاصر، جریان نوگرایی اصیل و دینی به دنبال آن بوده اند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد