واکاوی کانون های پژوهشی آمریکا- عملیات روانی

واکاوی کانون های پژوهشی آمریکا
حامیان خارجی آشوب های مخملی در جمهوری اسلامی ایران

مصطفی دلاورپور اقدم

در ایالات متحده نقش، جایگاه و اثربخشی مراکز پژوهشی به حدی اهمیت یافته که خود را به عنوان یکی از لابی های تأثیرگذار در فرایند سیاستگذاری کنگره و کاخ سفید مطرح کرده اند. با توجه به اینکه بهره گیری از ظرفیت نرم افزاری برای تغییر رفتار بازیگران مخالف ایالات متحده و حمایت از شاخک های مهندسی تهاجم نرم به یکی از گفتمان های غالب مراکز پژوهشی آمریکا تبدیل شده، آشنایی با مختصات مطالعاتی نظریه پردازان و پژوهشگران ارشد این مراکز می تواند در تبیین نقشه راه مناسب برای پیشگیری از وقوع تهدیدات نرمی که در قالب نافرمانی مدنی و شورش های مخملی سازماندهی می شوند موثر واقع شوند. مهمترین کانون های فکری آمریکا که از مدیریت استراتژیک گسترش نافرمانی مدنی در قالب تهاجم نرم حمایت می کنند عبارتند از:

موسسه امریکن اینترپرایز
«
مایکل لدین»، «ریچارد پرل»، «داگلاس فیث»، «پل ولفوویتز»، «دانیل پلتکا» و «جان بولتون» از مهمترین پژوهشگران «موسسه امریکن اینترپرایز» هستند که بر مدیریت تهاجم نرم با بهره گیری از ابزار دیپلماسی عمومی و ایجاد نافرمانی مدنی تأکید می کنند. به عنوان مثال مایکل لدین در سال 2001، موسسه «اتحاد برای دموکراسی در ایران» را پایه گذاری کرد و برنامه ائتلاف برای مردم سالاری متأثر از اندیشه های وی است.مایکل لدین در رسوایی ایران ـ کنترا حضور داشت و از مشورت دهندگان مشاور امنیت ملی ریگان «رابرت مک فارلن» بود و معتقد است آمریکا بجای عراق بایستی جمهوری اسلامی ایران را در حلقه اول جنگ با تروریسم قرار می داد ولی با گذشت زمان و پس از چالش های فراوان نیروهای آمریکایی در عراق از گزینه های سخت افزاری فاصله گرفت و بر مدیریت استراتژیک تهاجم نرم و زمینه سازی برای وقوع خیزش های مدنی متراکم و گسترده در جمهوری اسلامی ایران تأکید می کند.

کمیته خطر جاری
یکی از مراکز پژوهشی حامی گسترش نافرمانی مدنی در جمهوری اسلامی ایران، کمیته خطر جاری است که از لابی های پژوهشی بانفوذ ایالات متحده شناخته می شود که در سال 1950 از سوی «تریسی وورهیز» پایه گذاری شد و برای مهار مهمترین خطر هایی که آمریکا را تهدید می کند، توصیه های لازم را ارائه می دهد. این موسسه مطالعاتی در دوره های مختلف، نقش مهمی در مدیریت سیاست خارجی روسای جمهوری آمریکا مانند دوآیت آیزنهاور، جیمی کارتر، رونالد ریگان و جرج بوش ایفا کرده است. نقش کمیته خطر جاری در تنش زدایی میان آمریکا و شوروی و انعقاد قرارداد سالت ـ 2 به حدی بود که در کابینه رونالد ریگان، 33 پست کلیدی را به خود اختصاص داد و در دوره ریاست جمهوری «جرالد فورد» و مدیریت «جرج هربر واکر بوش» بر سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سازمانی با عنوان «تیم بی» را به ریاست «ریچارد پایپز» و با هدف ارزیابی قابلیت ها و اهداف شوروی سازماندهی کرد. این مرکز پژوهشی یکی از مهمترین تهدیدهای آمریکا پس از حوادث یازده سپتامبر را توسعه فناوری بومی هسته ای ایران معرفی کرد و برای مهار آن، ائتلاف اضطراری برای خلع سلاح یک جانبه را پیشنهاد داد. برخی اعضای این مرکز مطالعاتی در دوره ریاست جمهوری جرج بوش (2008 ـ 2000) متأثر از فضای ایجاد شده پس از حوادث یازده سپتامبر با سازماندهی تشکیلاتی به نام ائتلاف برای دموکراسی مهمترین و تأثیرگذارترین شیوه مقابله با جمهوری اسلامی ایران را عملیاتی کردن آموزه های دکترین براندازی نرم معرفی کرده اند.کمیته خطر جاری در گزارش اکتبر 2005 (مهر ماه 1384)، گزینه های سخت افزاری را بی فایده دانست و خواستار مهندسی تهاجم نرم با بهره گیری از مولفه های نرم افزاری شد که به پروژه دلتا معروف شده است.به عنوان مثال مارک پالمر، مدیر اجرایی «شرکت توسعه مرکزی» و از پژوهشگران ارشد کمیته خطر جاری، تنها راه مهار ایران هسته ای را زمینه سازی برای وقوع انقلاب نارنجی مانند اوکراین و انقلاب سرخ مانند گرجستان می داند و معتقد است «بایستی گزینه تغییر رژیم جمهوری اسلامی ایران را از طریق مدیریت تهاجم نرم دنبال کرد و با شکاف سازی میان رهبری حکومت و مردم با استفاده از شعار جدایی دین از سیاست، مقدمه انجام اصلاحات ساختاری را در حاکمیت به وجود آورد و از روحانیون شیعه میانه رو نیز که خواهان این رویه هستند پشتیبانی شود. حمایت آمریکا از فرایندهای دمکراتیک باعث انصراف جمهوری اسلامی ایران از تلاش برای دستیابی به سلاح اتمی می شود که نمونه های آن را می توان در آفریقای جنوبی، اوکراین و قزاقستان مشاهده کردمارک پالمر معتقد است تغییر رفتار دیپلماسی فعال هسته ای جمهوری اسلامی ایران، مستلزم تغییر رژیم با بهره برداری از مهندسی تهاجم نرم و مدیریت مناسب چهار راهبرد «دکترین مهار»، «نبرد رسانه ای»، «ساماندهی نافرمانی مدنی» و «تنش زایی قومی ـ فرقه ای» است.کمیته خطر جاری به منظور تشویق جامعه ایران به نافرمانی مدنی و در گام بعد سازماندهی انقلاب های رنگین، توصیه های زیر را به رجال سیاسی ـ امنیتی آمریکا ارائه کرده است:
-
اقدام هماهنگ تبلیغاتی برای آزادی زندانیان سیاسی ـ امنیتی،
-
مصاحبه با خانواده زندانیان،
-
بهره گیری از ترفندهای کاریکاتوریسم امنیتی و انعکاس تصاویر مجازی از راهپیمایی ها و تنش های خیابانی،
-
همکاری با سازمان های بین المللی بشردوستانه،
-
تقویت نافرمانی مدنی و تداوم بخشی به تجمع های سیاسی،
-
تضعیف سپاه پاسداران و نیروی مقاومت بسیج،
-
سرمایه گذاری روی سازمان های مردم نهاد با بهره گیری از تجربیات آمریکا در صربستان، شیلی، اندونزی و فیلیپین.

مرکز پژوهش های هادسون مرکز مطالعاتی هادسون به ریاست «هربرت لندن» از مراکز پژوهشی است که از گسترش نافرمانی مدنی بویژه پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری حمایت کرده و یکی از روش های تعدیل سیاست های هسته ای دولت دهم را مدیریت تهاجم نرم معرفی کرده است.

مرکز بین المللی محققان وودرو ویلسون
«
مرکز بین المللی محققان وودرو ویلسون» یکی از مهمترین مراکز پژوهشی آامریکاست که در راستای مدیریت انقلاب های مخملی فعالیت می کند که در سال 1968 تأسیس شد و ریاست آن برعهده «لی همیلتون» است. هاله اسفندیاری از مدیران بخش خاورمیانه ای این مرکز است.برخی توصیه های این مرکز با هدف ایجاد و گسترش نافرمانی مدنی در جمهوری اسلامی ایران عبارتند از:
-
حمایت از سازمان های مردم نهاد بشردوستانه ایالات متحده در تخصیص بودجه 75 میلیون دلاری سال 2007 با عنوان «تشویق دموکراسی در ایران» به صراحت اعلام کرد که هدف از تخصیص این بودجه حمایت از شکل گیری سازمان های مردم نهاد بشردوستانه در ایران است.
-
حمایت از نخبگان ایران برای حضور در همایش ها و کنفرانس های علمی با موضوع حقوق بشر
بنیاد سوروس
بنیاد سوروس (موسسه جامعه باز) متعلق به «جرج سوروس» سرمایه دار یهودی مجار تبار آمریکایی است که در پوشش فعالیت های بشردوستانه و حمایت از ایجاد مراکز مطالعاتی، موسسات خبری و تلویزیونی فعالیت می کند که نقش مهمی را در وقوع انقلاب های رنگین در گرجستان و اوکراین ایفا کرد. این بنیاد یکی از حامیان مالی طرح های پژوهشی براندازانه موسسات مطالعاتی آمریکاست، بطوریکه بنابر اعترافات هاله اسفندیاری ـ مدیر و موسس برنامه خاورمیانه مرکز ویلسون ـ برنامه های براندازانه این مرکز از طریق بنیاد سوروس حمایت مالی می شود.کیان تاج بخش به عنوان نماینده بنیاد سوروس در ایران از جمله کسانی بود که با ایجاد کارگروه های مطالعاتی با حضور جوانان و دانشجویان به سخنرانی می پرداخت که از مهمترین آثار مطالعاتی وی می توان به تألیف کتاب «سرمایه اجتماعی، اعتماد، دموکراسی و توسعه» در مهر 1385 اشاره کرد.
موسسه هوور وابسته به دانشگاه استنفورد
«
موسسه هوور وابسته به دانشگاه استنفورد» یکی از مهمترین مراکز پژوهشی پیرو سیاست «فشار از بیرون، تغییر از درون» است که به احزاب محافظه کار و لیبرال نزدیک است و در سال 1919 توسط رئیس جمهور اسبق آمریکا هربرت هوور در دانشگاه استنفورد تأسیس شد.


شایعه؛ ابزار جنگ نرم

محمدعلی عباس زاده

شروع شایعه پردازی به صورت امروزی را به زمان جنگ جهانی دوم نسبت داده اند که عمدتاً در کشورهای درگیر جنگ روی داده است. از همان زمان نیز تعاریف مختلفی از این پدیده اجتماعی، سیاسی ارائه شده که عمدتاً روی این نکته اتفاق نظر داشته اند که شایعه مطالبی را درباره مسائل مورد نگرانی جامعه بیان می کند که غیر مستند و مستدل می باشد.در حقیقت نمی توان گفت که شایعه مطلبی است که اساساً از ریشه نادرست است بلکه بر مبنای حقیقت بنا می شود و با توجه به حساسیت های عمومی روی موضوع، با مطالبی غیرواقعی و هدفمند ترکیب شده و به عنوان خبر و اطلاع مورد استناد قرار می گیرد.اگرچه عده ای هدف شایعه را تلاش در جست وجوی حقیقت حوادث و مطالب بیان می نمایند و خصوصاً آن را ناشی از کمبود اطلاعات واقعی و شفاف و علاقه مردم به دانستن بیان می کنند اما واقعیت این است که ظرافت سازندگان شایعه و همراه نمودن بخشی از جامعه در جریان نشر شایعه نمی تواند صرفاً در راستای دلایل فوق باشد بلکه اهدافی پیدا و پنهان در جریان تولید و نشر شایعه وجود دارد که بدان معنا می بخشد.امروزه دستگاه های جاسوسی و تبلیغاتی بیگانه با دستکاری عقاید که عمدتاً متکی به ابزار رسانه ای است (آنچه در حوادث پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری شکل گرفت می تواند دلیلی بر این گفته تلقی گردد) حجم وسیعی از شایعات را به منظور تأثیر بر افکار عمومی پردازش نموده اند.شایعه، روحیه عمومی جامعه را تضعیف نموده و اربابان شایعه پرداز، جو بی اعتمادی و تفرقه را رواج می دهند. این خصلت شایعه است که نیاز به اثبات و دلیل ندارد ولی همواره حاکم است. دستگاه های شایعه پرداز ماهرانه با آمیخته نمودن حجم وسیعی از اخبار واقعی، مطالب غیرواقعی را به جامعه تلقین می نمایند.در طول سال های پس از انقلاب اسلامی، حجم گسترده ای از شایعات علیه نظام و مسئولان آن در راستای عملیات روانی غرب مطرح گردید که اهداف ذیل را تعقیب می کردند:
-
القای ناتوانی مسئولان در اداره حکومت و ناکارآمد نشان دادن حکومت دینی؛
-
وجود اختناق و فقدان آزادی در کشور؛
-
جعل اخبار مربوط به حضور مردم در صحنه های دفاع از انقلاب و نظام؛
-
تضعیف نهادهای ارزشی و دینی؛
-
تضعیف روحانیت و مرجعیت؛
باید گفت برای دستگاه های جاسوسی بیگانه مهم نیست که در سیر شایعه پردازی های خود بتوانند چه میزان از افراد جامعه را همراه خود سازند بلکه مهم این است که نزد افکار عمومی شبهات و شایعات زیادی را منتشر سازند و بدون بررسی صحت یا سقم آن مجدداً شایعه ای دیگر و شبهه ای دیگر تا ضمن ناامن نشان دادن وضعیت جامعه بتوانند به اهداف خود دست پیدا کنند.

خصوصیات شایعه:
1-
سرعت انتشار و گسترش؛
2-
پذیرش آن از سوی مخاطبین بدون نیاز به بررسی و دقت نظر که به دلیل نهفتگی بخش هایی از حقیقت درون متن شایعه می باشد.
3-
بی اعتنا به محدودیت های زمانی و مکانی (شایعه مرزهای زمان و مکان را در می نوردد)؛
4-
همواره قربانی دارد؛
5-
فقط با تکرار می تواند مورد قبول جامعه قرار بگیرد لذا در پردازش آن بسیار تلاش می شود و به تبلیغات روی شایعه اهمیت زیادی داده می شود.

روند شکل گیری شایعه
1-
شایعه ابتدا در گستره وسیعی از جامعه شکل می گیرد. در این مرحله تکیه زیادی بر رسانه ها وجود دارد و شایعه پردازان با استفاده از برخی خلأهای اطلاع رسانی و... به انتشار شایعه می پردازند. در سیر پیدایش هر شایعه معمولاً نفر اولی وجود دارد که صحت شایعه به وی مستند می شود و معمولاً نوعی رابطه اعتمادآمیز بین شنونده و گوینده وجود دارد.
2-
برخی افراد به صورت دهان به دهان نیز در گسترش دامنه شایعه نقش دارند و تشدید این امر زمانی به اوج می رسد که شفافیت اطلاعات در پائین ترین سطح ممکن باشد. در میان این افراد جدای از سیاسیون و احزاب، برخی به واسطه سرگرمی و تفریح و برخی به دلیل فشارهای عصبی در گسترش دامنه شایعه نقش دارند. ضمن اینکه متخصصین و روشنفکران به لحاظ نقش تخصصی خود و عده ای دیگر که سعی دارند خود را متفاوت از دیگران نمایش دهند نیز از جمله عوامل گسترش شایعات هستند.
3-
شایعه به دلیل گسترش یافتن آن دارای ابعاد قانونی شده و مخالفت با آن به مفهوم مخالفت با حقیقت قلمداد می شود. (شایعاتی در قبل و بعد از انتخابات اخیر توسط برخی جریان های سیاسی مشکوک به طور وسیع در سطح جامعه پخش گردید و هدف آن القای تقلب در انتخابات بود و مخالفت با این موضوع نیز به منزله گناهی نابخشودنی از سوی این جریانات سیاسی وابسته تلقی می گردید.)
4-
در نهایت شایعه باعث تغییر جهان بینی و دیدگاه افراد شده و همانند یک فعالیت اقتصادی به محض اینکه تعداد زیادی افراد در پخش شایعه شریک شدند آنگاه ارزش شایعه کاهش یافته و مجدداً به شایعات دیگر روی آورده می شود.
5-
می توان نتیجه گیری کرد که در سیر پیدایش یک شایعه معمولاً یک ارباب وجود دارد که شایعه در راستای اهداف او طرح ریزی می شود و یک قربانی و یک واسطه که نقش پخش کننده شایعه را دارد.

چه منافعی در استفاده از ابزار شایعه متصور است؟
-
استفاده از ابزار شایعه باعث می شود اولاً نقش دست های پشت پرده و اربابان همیشه پنهان بماند، ثانیاً با پرداختن جامعه به شایعات، دیگر کسی فرصت پرداختن به موضوعات اساسی و ریشه ای نداشته باشد.
-
شایعه ابزاری است تقریباً بدون هزینه با منافع بی شمار برای دستیابی به اهداف؛
-
در قربانگاه شایعه نیازی به اثبات جرم وجود ندارد و این قاتل نامرئی بدون سیر مراحل، مجازات مورد نظر خود را بر قربانی اعمال می نماید.
-
شایعه بهترین وسیله برای رقابت های انتخاباتی و از میدان به در بردن رقیب است.
-
شایعه بهترین ابزار برای دلسرد نمودن مردم از مسئولان است.
-
واکنش قربانیان شایعه نیز بهترین منافع را نصیب شایعه سازان می نماید، چرا که قربانی چنانچه بخواهد شایعه را از بین ببرد یا باید به تبلیغات روی بیاورد که معمولاً پرهزینه و کم فایده است و یا اینکه به سکوت روی آورد و به اصطلاح به تحقیر شایعه پردازان اقدام کند که این امر نیز فایده ای در بر ندارد. مجموعاً می توان گفت در چرخه پیدایش و گسترش شایعه همه چیز به ضرر قربانی تمام می شود.
روش های مورد استفاده در عادی سازی شایعه:
-
استناد به دوست یا فامیل نزدیک که حادثه را شخصاً گزارش نموده و کاملاً موثق است!
-
ایجاد جو بی اعتمادی به رسانه های دولتی؛
-
سلب اعتماد مردم از رهبران و مدیران جامعه؛
-
تولید و پخش شایعه در گستره ای عظیم از جامعه؛
-
سوءاستفاده از خلأهای قانونی؛
در حقیقت ویروس شایعه با زمینه سازی و شناسایی نقاط مستعد برای رشد به درون جامعه رسوخ کرده و به سرعت تکثیر می یابد و هر چقدر درجه اهمیت موضوع بالاتر باشد میزان گسترش شایعه نیز بالاتر خواهد رفت.

موانع مقابله با شایعه:
1-
وجود ضد فرهنگ ها و سنت های غلط در جامعه: به عنوان مثال برخی از افراد به محض شنیدن شایعه با استناد به ضرب المثل ها و سنت های بی اساس بلافاصله به تأیید و گسترش شایعه اقدام می نمایند. مثلاً می گویند: تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها و...
2-
تکیه افراطی جامعه به فرهنگ شفاهی و استناد بیش از حد به شنیده ها و عدم احساس نیاز به پیگیری و استدلال منطقی مطالب. این در حالی است که با توجه به شرایط جوامع مدرن امروزی انسان عاقل باید به تمامی شنیده ها با دیده شک و تردید برخورد کند و در پی یافتن علت و دلیل باشد.
3-
در شایعه یک نوع خاصیت سرگرم کنندگی نیز وجود دارد که افراد برای خالی نبودن عریضه در مجالس و محافل به آن روی می آورند.درپایان باید گفت شایعه این قابلیت را دارد که علاوه بر تحریک احساسات و عواطف به شکل دهی افکار عمومی پرداخته و فضای موجود را به فضای ایده آل خود تغییر دهد. از طرف دیگر شایعه باعث بروز پاسخگویی انفعالی از سوی قربانیان خود می گردد که این امر نیز نمی تواند مانع کامیابی اربابان پشت پرده شایعه باشد.در جامعه ای که مردم و مسئولان آن بر اهداف و آرمان های اسلامی تأکید دارند وجود شایعه می تواند بر هم زننده نظم و امنیت روانی جامعه باشد و شایعه که محصول افراط و تفریط در اطلاعات است همچون سمی مهلک بر پیکره جامعه تأثیر می گذارد. بی شک درمان این نارسائی علاوه بر تغییر دیدگاه فرهنگی جامعه، مستلزم اطلاع رسانی شفاف و بموقع جهت واکسینه نمودن مردم در برابر این قاتل نامرئی و ابزار تهدید نرم می باشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد