احزاب سیاسی

احزاب سیاسى ایران — 30

مجاهدین انقلاب جدید

مرتضى صفار هرندى

جریان موسوم به چپ در دومین سال فعالیت مجلس سوم با یک چالش تئوریک مواجه شد. بخش قابل توجهی از این جناح جذب دولت آقای هاشمی رفسنجانی شده بود که اصول دوری از اقتصاد تمرکزگرا و کنترلی و نیز یک سیاست خارجی ملایم تر را در برنامه خود قرار داده بود. این رویکرد از اواخر دولت موسوی در درون جناح موسوم به چپ بروز کرده بود و در عدم استقبال بخشی از نمایندگان این جناح در مجلس سوم از پافشاری میرحسین موسوی نخست وزیر بر سیاست های انقباضی در عرصه اقتصاد دیده می شد. با آغاز به کار دولت هاشمی رفسنجانی و تفوق دیدگاه های حامی اقتصاد باز، همزمان با شکست تجربه اقتصاد های تمرکزگرا(جوامع سوسیالیستی بلوک شرق) در جهان، طرفداران این سیاست ها روزبه روز به سمت انزوای بیشتر کشیده می شدند. آنها در چنین شرایطی نیازمند یک سازمان سیاسی برای انسجام در عرصه دفاع از نظریات اقتصادی و سیاسی خود بودند. برای تأمین این نیاز اعضای بخش موسوم به چپ گرای سازمان انحلال یافته مجاهدین انقلاب اسلامی در سال 1370 برای تأسیس مجدد سازمانی به همین نام از وزارت کشور دوران عبدالله نوری تقاضای مجوز کردند. مخالفت اسدالله بادامچیان، نماینده قوه قضاییه در کمیسیون ماده 10 احزاب با این امر به علت انحلال سازمان توسط امام و نیز توجیه پذیر بودن استفاده از نام سازمان توسط جدا شدگان از آن با توجه به ترکیب دیگر اعضای کمیسیون نتیجه ای نداشت و گروه جدید تنها با افزودن پسوند ایران به نام سازمان در تاریخ (10/7/1370) مجوز قانونی فعالیت را اخذ کرد.مهرماه 1373 زمانی که اولین شماره «عصر ما» ارگان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران با شکل و شمایلی به غایت ساده از زیر چاپ درآمد، این نشریه با اذعان به «انزوای جریان چپ» و نیز «ریزش نیرو از جریان چپ سنتی » در یک تقسیم بندی جدید از آرایش سیاسی کشور مدعی شد، «راست مدرن» (کارگزاران دولت هاشمی رفسنجانی) راست سنتی ( جامعه روحانیت مبارز، موتلفه و ...) و چپ جدید ( کیهان، انصارحزب الله و...) علیه چپ سنتی ائتلاف کرده اند. اما بین مواضع و تحلیل های اعلامی این سازمان و آنچه در پشت پرده به تدریج در حال تحقق بود تفاوت وجود داشت. مجاهدین انقلاب قدم به قدم در حال بازگشت به جناحی بودند که حالا در تقسیم بندی جدید آنها را راست مدرن می خواندند ولی دست کم تا نه سال پس از تأسیس مجاهدین انقلاب جدید این سازمان در سطح رسمی و اعلامی بر مواضع آنچه چپ سنتی می خواند پایداری می کرد.اولین بیانیه سازمان درباره نظم نوین جهانی حاوی جهت گیری های مشابه بقیه اجزای موسوم به چپ در شرایط پس از جنگ خلیج فارس بود. در موضوعات اقتصادی محمد سلامتی که به دبیر کلی سازمان انتخاب شده بود، همچنان و به صراحت بر سیاست های اقتصادی «کنترل» تأکید می کرد و می گفت:« با خصوصی سازی به این سبب که پاسخگوی نیازهای جامعه ما نیست مخالف است.» نشریه عصر ما در آبان 1375 معتقد بود که جامعه ایرانی جز با وجود دولتی نیرومند، برنامه ریز و مداخله گر به عنوان موتور محرک توسعه راه به جایی نخواهد برد. دبیرکل مجاهدین انقلاب حتی در سال 1379 نیز بخش خصوصی را صرفاً به عنوان مکمل بخش دولتی در درجه اول و بخش تعاونی در درجه دوم می دانست. او در همین زمان «کوچک سازی دولت و افزایش واگذاری به بخش خصوصی» را از خصوصیات اقتصادی سرمایه داری دانست که «عدالت اجتماعی در آن مفهومی نداردمخالفت با سرمایه گذاری خارجی از مضامینی بود که از سال 1370 تا 1376 در مواضع سازمان دیده می شود، به گونه ای که حتی در دولت آقای هاشمی رفسنجانی یک عضو سابق جناح چپ مجاهدین انقلاب ( مرتضی الویری) را رو در روی محمد سلامتی دبیرکل این سازمان قرار داده بود. «احیای سیاست سهمیه بندی کالا» به عنوان «اقدامی برای رعایت عدالت اجتماعی» از دیگر مواردی بود که نشریه عصر ما در این دوره بر آن پافشاری می کرد. دبیرکل سازمان تأکید می کرد دیدگاه های اقتصادی بدو انقلاب این سازمان تغییر نکرده است، اما از همان سال 1373 اظهارات بهزاد نبوی جهت گیری متفاوتی را نشان می داد. او در آن زمان نسبت به رد سیاست تعدیل اقتصادی و عدم ارائه راه حل جایگزین زبان به انتقاد گشوده و گفته بود:« می خواهیم یک دکترین جدید بدهیم، می بینیم عقلمان نمی رسد.» نشریه عصر ما هم در سال 1374 اعتراف کرد:«طیف چپ الگوی مشخصی برای جامعه ایده آل خود نمی شناسد.» ارگان مجاهدین انقلاب در اینجا خواستار امعان نظر به الگوهای مختلط مثل چین، هند و سوئد شد.واقعیت این است که اعضای مجاهدین انقلاب ابراز هویت خود را در پافشاری بر دیدگاه متفاوت شان در زمینه مسائل اقتصادی می دانستند، اما ناموفق بودن الگوی گذشته از سویی و حضور اعضای این سازمان در حلقه فکری کیان که قدم به قدم به سمت پذیرش مطلق لیبرال دموکراسی به عنوان بهترین الگو پیش می رفت، مجاهدین انقلاب را با سردرگمی مواجه ساخته بود. این نکته زمانی چهره خود را نشان داد که به رغم پافشاری های دبیرکل سازمان، برحفظ نظریه های اقتصادی چپ گرایانه، مجلس ششم که در واقع مدیریت آن در دست این سازمان و ایده آن، جبهه مشارکت بود، در مصوبات اقتصادی، همراهی با الگوی لیبرالیسم و نسخه های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول را مد نظر قرار داد. یکی از اولین مخالفت های مجاهدین انقلاب با دولت آقای هاشمی رفسنجانی درباره سرمایه گذاری خارجی بود. این سازمان به همین سبب معتقد بود استقلال در اولویت اول، عدالت اجتماعی در اولویت دوم و توسعه در اولویت سوم اقتصاد کشور قرار دارد. اما مجلس ششم با مدیریت مجاهدین انقلاب، مصوبه ای را درباره سرمایه گذاری خارجی داشت که به سبب نفی استقلال کشور، با مخالفت شورای نگهبان مواجه شد، همان شورای نگهبان که جریان چپ تا چند سال قبل آن را به داشتن نظرات لیبرال اقتصادی متهم می کردند.مجاهدین انقلاب و متحدان همچنین در زمینه اقتصادی به سمت موضوعات دیگری مثل حذف یارانه ها که تا اندکی قبل آن را مورد نکوهش قرار داده بودند، خیز برداشتند. مجاهدین انقلاب جدید همانند بقیه بخش های جناح موسوم به چپ از ابتدا موضوع ولایت فقیه را به عنوان یکی از حوزه های چالش با نظام قرار داده بودند. بهزاد نبوی زمانی که در دولت شهید رجایی حضور داشت، تأکید کرده بود:« در حال حاضر با پذیرش ولایت فقیه باید در تمامی زمینه ها رساله ای زندگی کنیم.» البته این نظر اندکی بعد در نحوه تعامل با نماینده امام در سازمان (آیت الله راستی) توسط بهزاد نبوی و دوستانش نقض شد، اما حتی در اواخر سال 1366 محمد سلامتی گفته بود: حکومت اسلامی مشروعیت خود را از مقام ولایت فقیه که در رأس آن است کسب می کند و مسئولیت همه امور با ولی فقیه و امامی است که اقامه حکم می کند. لذا ولایت امور به دست اوست. البته امام جامعه می تواند بعضی از امور را با حفظ حق ولایت به افراد دیگر تفویض نماید. اما در دوران جدید، ناگهان نظرات سازمان تغییر یافته بود. عصر ما در شماره 61 تأکید می کرد:« هیچ کس برهانی بر این که همه اختیارات لزوماً در اختیار یک نفر باشد اقامه نکرده است.» عصر ما در همین مطلب اختیارات مطلقه ولی فقیه را صرفاً اختیارات مجموعه حکومت اسلامی و نه ولی فقیه قلمداد می کرد. به تدریج کار به جایی رسید که در سال 1375 بهزاد نبوی گفت:« خط امامی بودن یک اعتقاد سیاسی است و غیر از تابع بودن از ولی فقیه می باشد.» و هاشم آقاجری دیگر عضو سازمان در سال 1378 اداره جامعه به وسیله یک رهبر در هزاره سوم را تلقی نادرست و نامتعارف با واقع خواند. واگرایی مجاهدین انقلاب جدید نسبت به منویات ولی فقیه در موضوعات سیاسی مختلف انعکاس یافته بود. بهزاد نبوی در سال 1374 رابطه با آمریکا را سبب از دست رفتن حقیقت انقلاب نامیده بود. اما چند سال بعد امین زاده عضو دیگر همین سازمان در مقام معاون وزیر خارجه دولت خاتمی کاربرد مرگ بر آمریکا را از دست رفته خواند و خواستار بازگرداندن باب بررسی رابطه با آمریکا شد. تلاش بهزاد نبوی برای جلوگیری از سردادن شعارمرگ بر آمریکا توسط نمایندگان مجلس نیز از موارد جالب در سال های موسوم به اصلاحات بود. این در حالی بود که رهبر معظم انقلاب علی الدوام خطر رابطه با آمریکا در آن شرایط را بازگو می کردند. مجاهدین در سال 1376 نقش مهمی در متقاعد ساختن خاتمی به نامزدی ریاست جمهوری داشتند و مسئولیت هدایت عملیات سیاسی جناح موسوم به چپ در جریان انتخابات ریاست جمهوری هفتم و نیز حوادث پس از آن برعهده آنان بود.

احزاب سیاسى ایران- 31

موتلفه، جامعه مهندسین، جمعیت ایثارگران

مرتضى صفار هرندى

در انتهای دهه 60 و ابتدای دهه 70 آرایش نیروهای سیاسی، حول محور گروه های همسو با جامعه روحانیت مبارز از سویی و تشکل های همراه با روحانیون مبارز از سوی دیگر سامان یافته بود.در میان گروه های همسو با روحانیت مبارز قدیمی ترین گروه، همانا جمعیت موتلفه اسلامی بود. اعضای موتلفه اسلامی با پیروزی انقلاب اسلامی، در قالب حزب جمهوری اسلامی فعالیت می کردند. بروز اختلاف در حزب جمهوری اسلامی و سپس انحلال این حزب احیای جلسات محفلی موتلفه را به دنبال داشت. در سال 1367 جمعیت موتلفه اسلامی با کسب موافقت حضرت امام، در قالب یکی از گروه های متحد جامعه روحانیت مبارز وارد صحنه رقابت انتخابات دوره سوم مجلس شد.موتلفه ای ها از اولین مراحل فعالیت حزب جمهوری اسلامی تفاوت نگاه خود نسبت به بخش دیگری از اعضای این حزب و به ویژه میرحسین موسوی را احساس کردند. شهید صادق اسلامی حتی در مخالفت با گرایش موسوی به عنوان سردبیر روزنامه ارگان حزب جمهوری اسلامی استعفا کرده و البته استعفانامه خود را منتشر نکرده بود. سپس شهید اسدالله لاجوردی دیگر عضو قدیمی موتلفه از اولین کسانی بود که به نقش کلیدی بهزاد نبوی و تعداد دیگری از مقربان فکری میرحسین موسوی در ماجرای هشتم شهریور و شهادت رجایی، باهنر و... اعتقاد یافته بود. اختلاف سلیقه حبیب الله عسکر اولادی در مسائل اقتصادی نیز به کنار گذاشته شدن وی از وزارت بازرگانی دولت موسوی منتهی شده بود.علاوه بر این افراد، اعضای دیگری از کنار گذاشته شدگان از دولت موسوی مانند علی اکبر پرورش و حسن غفوری فرد (وزیران برکنار شده آموزش و پرورش و نیرو در دولت موسوی)، میرسلیم (معاون رئیس جمهور)، عبدالله جاسبی (رئیس دانشگاه آزاد)، محمدنبی حبیبی، علی عباسپور، یحیی آل اسحاق، حمیدرضا ترقی، کاظم انبارلویی و... از جمله افرادی بودند که در دوره باز تأسیس «موتلفه اسلامی» با این گروه همراه شدند.آغاز فعالیت مجدد موتلفه با اندکی پیش از شروع دولت سازندگی همزمان بود و در سال های آغاز این دولت، جمعیت موتلفه از جمله حامیان عمده آن به شمار می آمد. سیاست های اقتصادی متفاوت با دولت قبل، انگیزه اصلی این حمایت را تشکیل می داد. شاید این اشتراک نگاه، به هنگام تغییر «وهاجی» وزیر بازرگانی این دولت و جایگزینی «یحیی آل اسحاق» عضو جمعیت موتلفه اسلامی نمایان تر شد. اما عمده مسئولان اقتصادی این دولت را یاران سابق میرحسین موسوی که به اقتصاد باز روی آورده بودند، تشکیل می داد.در اواسط راه دولت سازندگی و با آشکار شدن آثار اجتماعی منفی سیاست های اقتصادی دولت سازندگی و انتقادهای رهبر معظم انقلاب از آنها، نوعی رویکرد منتقدانه در بخشی از اعضای موتلفه شکل گرفت و همین امر در ششمین دوره انتخابات ریاست جمهوری آنها را در صف حامیان رقیب اصلی هاشمی رفسنجانی (احمد توکلی) قرار داد.در میان چند عضو موتلفه ای کابینه هاشمی رفسنجانی نام حسن غفوری فرد به عنوان معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان تربیت بدنی دیده می شود. میرسلیم دیگر عضو جدید موتلفه بود که به عنوان سومین وزیر ارشاد دولت سازندگی پس از محمد خاتمی و علی لاریجانی عهده دار این مسئولیت شد.در سال 1368 پس از آن که آیت الله موسوی اردبیلی از ادامه ریاست بر قوه قضائیه صرف نظر کرد و رهبر معظم انقلاب، آیت الله محمد یزدی را به این مسئولیت منصوب فرمودند، برخی از اعضای برجسته موتلفه نیز در مناصب این قوه قرار گرفتند. به طور مشخص اسدالله بادامچیان به عنوان مشاور سیاسی رئیس قوه انتخاب شد و شهید اسدالله لاجوردی پس از سال ها دوری از قوه قضائیه، مسئولیت ریاست سازمان زندان ها را برعهده گرفت. محسن رفیق دوست، دیگر عضو موتلفه بود که در سال 1368 به عنوان مسئول بنیاد جانبازان و مستضعفان منصوب شد. کمیته امداد امام خمینی نیز از ابتدای شکل گیری به دست رهبر مؤتلفه،یعنی حبیب الله عسگر اولادی و اعضای قدیمی این تشکل مثل مرحوم شفیق، حاجی حیدری، نیری، انواری و... اداره شده است.موتلفه در دور جدید فعالیت سعی کرد با ورود شخصیت های تحصیلکرده مثل دکتر غفوری فرد، دکتر عباسپور، محمدنبی حبیبی، مهندس میرسلیم، کاظم انبارلویی، حسین انواری و نیز به صحنه آوردن نیروهای جوان تر مثل محمدعلی امانی، علی رضا اسلامی و... روح تازه ای به کالبد تشکیلات خود بدمد. به تدریج این گروه به توسعه تشکیلات خود در سراسر کشور پرداخت.طبعاً فعالان همسو با روحانیت مبارز در شهرستان ها برای متشکل شدن هیچ گروهی را در حد و اندازه موتلفه نمی یافتند.روزنامه رسالت در این دوره محل اتصال فعالان سیاسی همسو با روحانیت مبارز و جامعه مدرسین بود و شاید از همین طریق نویسندگانی مثل کاظم انبارلویی به موتلفه پیوستند. مرتضی نبوی مدیر مسئول این روزنامه عضو موسس تشکلی به نام جامعه اسلامی مهندسین بود. جامعه اسلامی مهندسین از بهمن 1366 توسط حسن غفوری فرد، سیدمرتضی نبوی، محمدرضا باهنر، غلامحسین امیری و سیدمحسن یحیوی تشکیل شد. مدتی بعد شخصیت هایی مثل کاظم سیفیان، محمود احمدی نژاد، مجتبی ثمره هاشمی، علی رضا علی احمدی، داود دانش جعفری، علی یوسف پور، محمدحسین ملایری، هاشمی گلپایگانی، مصطفی میرسلیم، علی اکبر صالحی و... به آن پیوستند.با این همه صبغه صنفی این تشکل و تشکل های مشابه مثل جامعه اسلامی فرهنگیان و... همچنین احساس نیاز به تشکلی که بتواند مجموعه ای از نیروهای مومن به آرمان های انقلاب را پوشش دهد، جمعی را از حدود سال 1370 فراهم آورده بود که شامل تعدادی از اعضای همین تشکل های صنفی و نیز برخی از اعضای سابق مجاهدین انقلاب اسلامی (طیف حامیان آیت الله راستی) و برخی از شخصیت های مستقل مثل آزاده سرفراز مرحوم سیدعلی اکبر ابوترابی می شد. آنها در ابتدا دارای رویکرد فرهنگی بودند و از سال 1374 به بعد فعالیت های سیاسی را در دستور کار قرار دادند. در آستانه انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری یعنی در (27/1/76) این گروه با عنوان جمعی از ایثارگران انقلاب اسلامی اعلام موجودیت کرد. اما در نهایت مجوز فعالیت این حزب در (20/2/76) با نام جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی از سوی وزارت کشور دولت آقای هاشمی رفسنجانی صادر شد. با این حال جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی در انتخابات دوم خرداد 1376 از نامزد خاصی حمایت نکرد. در میان اعضای دوران تأسیس این جمعیت می توان به مرحوم ابوترابی، حسین فدایی، محمود احمدی نژاد، دانش جعفری، یوسف پور، اصغر صبوری، احمد نجابت، نفیسه فیاض بخش، علی دارابی و مجتبی شاکری اشاره کرد.

احزاب سیاسى ایران -٣٢

انصارحزب الله و جمعیت دفاع از ارزش ها

مرتضى صفار هرندى

در نیمه دوم دهه هفتاد، تحول در جناح بندی ها به تأسیس گروه های سیاسی جدیدی منجر شد. رویکرد استقلال از دو جناح مشهور مهم ترین عامل شکل گیری گروه های تازه تأسیس بود. انصار حزب الله، جمعیت دفاع از ارزش های انقلاب اسلامی و حزب کارگزاران سازندگی مهم ترین این گروه ها به شمار می روند.تأسیس انصارحزب الله به برانگیختگی بازگشتگان از جبهه های دفاع مقدس نسبت به جلوه های شبیخون فرهنگی غرب مربوط می شد. ابتدا این برانگیختگی همانند دوران دفاع مقدس، موضوعاتی مثل بدحجابی برخی از زنان را هدف قرار می داد. اما به تدریج بازتاب تهاجم فرهنگی در عرصه مطبوعات، کتاب ، سینما و تلویزیون، اذهان نیروهای حزب اللهی را به چاره جویی برای رفع معضلات کلان فرهنگی وامی داشت. چند سال پس از اجرای سیاست های اقتصادی دوران سازندگی نگرانی از فراموشی عنصر عدالت در برنامه ریزی ها نیز به دغدغه های فرهنگی این قشر اضافه شده بود. جوانان حزب اللهی ابتدا به صورت غیر متشکل به تشکیل اجتماعات اعتراضی دست می زدند. اما احساس نیاز به هماهنگی ، ایجاد تشکلی به نام «انصار حزب الله» را از سوی گروهی از جوانان متدین و دارای سابقه بسیجی و جبهه ای در پی داشت.موسسه فرهنگی انصار حزب الله در 29 آذر 1373 از وزارت ارشاد مجوز فعالیت گرفت. شناخته شده ترین اعضای انصار حزب الله در بدو تأسیس افرادی مثل حسین الله کرم، عبدالحمید محتشم، مسعود ده نمکی، کاظم زاده و ... بودند. نظرگاه های این گروه از مدت ها قبل در نشریه یا لثارات الحسین- که ابتدا در نماز جمعه تهران توزیع می شد- انتشار می یافت. اما ارتباط مستقیم این گروه با بدنه اجتماعی خود از طریق محافل ذکر اهل بیت و برخی از مداحان جبهه ای مثل حاج منصور ارضی صورت می گرفت. آنها مدت ها پیش از آن در محفل یک استاد اخلاق به نام سیدعلی نجفی حضور می یافتند. اما پس از درگذشت مرحوم نجفی برادر وی برای این افراد سخنرانی می کرد. آنها در همین محفل، از همراهی یک روحانی جوان ناشناخته و البته دارای سوابق حضور در جبهه به نام پروازی برخوردار شده بودند. پروازی در خلال دوران پرالتهاب پس از دوم خرداد 1376 به واسطه تمایلات گذشته خود به جریان موسوم به چپ، از انصار حزب الله و بلکه از جریان های سیاسی حامی ولایت فاصله گرفت و مدتی بعد منزوی شد.ورود انصار حزب الله در موضوعات فرهنگی و سیاسی جدید و ارتباط دیرینه آنان با مقوله دفاع مقدس آنها را به نظرگاه های شهید آوینی متمایل ساخته بود. به همین ترتیب بخشی از این افراد، ارتباطاتی را با دیگر روشنفکران مذهبی منتقد مدرنیسم مثل یوسفعلی میرشکاک، مهدی نصیری و عالمان نواندیشی مثل سید محمد قائم مقامی و حسن رحیم پورازغدی پیدا کرده بودند.به تدریج اختلاف سلیقه در اعضای گروه انصار حزب الله ، آنها را به دو بخش تقسیم کرد. بدین ترتیب که عبدالحمید محتشم محوریت موسسه فرهنگی انصار حزب الله را همراه با افراد دیگری مثل مجتبی کشانی و .... به دست گرفت و حسین الله کرم همراهان خود را در قالب های جدیدی مثل اتحادیه دانشجویان حزب الله و هیئت سیاسی معنوی حزب الله و با شعار احیای معنوی سامان داد. مسعود ده نمکی نیز به کار مطبوعاتی و انتشار نشریه شلمچه و سپس جبهه روی آورد. او مدتی بعد نشریه صبح را که پیش از آن مهدی نصیری آن را منتشر می کرد، برای تبلیغ ایده های عدالت خواهانه به کار گرفت.برخی از جریان های سیاسی همواره سعی کردند در ادبیات سیاسی جامعه، انصارحزب الله را گروهی که تنها ویژگی آن حمله به اجتماعات اصلاح طلبان است، معرفی کنند و در ماجراهایی مثل تعرض به عبدالله نوری و عطاء الله مهاجرانی در دانشگاه تهران، ماجرای کوی دانشگاه و حتی ترور سعید حجاریان انگشت اشاره آنها الله کرم و ده نمکی را نشانه می رفت و البته هیچ گاه نتوانستند این ادعاها را اثبات کنند. آنها همچنین با استفاده از عناصر نفوذی مثل امیر فرشاد ابراهیمی و «پروازی» ( روحانی جدا شده از انصار حزب الله) مقصدی فراتر از تخریب این گروه یعنی تخریب شخصیت بزرگان انقلاب و نظام مثل فقهای شورای نگهبان و ... را دنبال کردند. اهمیت این پروژه در حدی بود که حقوقدانی مثل دکتر محسن رهامی و افرادی مثل شیرین عبادی و الهه هیکس( عضو بنیاد آمریکایی دیده بان حقوق بشر) را برای آن هزینه کردند. به هر حال انصار حزب الله به دنبال فشارهای بیرونی و انشعاب درونی رفته رفته به چند گروه کوچک تبدیل شد و اعضای آن فعالیت خود را در قالب های اجتماعی و هیئت های مذهبی و ... ادامه دادند.اگر انصار حزب الله برآمده از قشر جوان دارای دغدغه مذهبی و طالب استقلال از دو جناح مشهور بود، گروهی از عناصر سیاسی هم نوع دیگری از استقلال طلبی از دو جناح را با شعار نزدیک ساختن دو جناح با یکدیگر دنبال می کردند. جمعیت دفاع از ارزش های انقلاب اسلامی در آستانه انتخابات مجلس پنجم یعنی در بهمن ماه 1374 با انتشار بیانیه ای اعلام موجودیت کرد. محور این حزب آیت الله محمدی ری شهری سرپرست حجاج ایرانی دارای وجهه ای فراجناحی بود. با شروع دولت هاشمی رفسنجانی وقتی فلاحیان جای ری شهری را در وزارت اطلاعات گرفت برخی از اعضای جریان موسوم به چپ مانند سعید حجاریان ، محمدرضا تاجیک، علی ربیعی و .... نیز از آن جدا شده بودند. پورنجاتی از جمله مدیران وزارت اطلاعات چنان در کنار ری شهری باقی ماند که قائم مقامی بعثه امام در حج به وی سپرده شد. پورنجاتی علاوه بر سابقه همکاری با اطلاعات نخست وزیری به واسطه خاستگاه مبارزاتی اش یعنی شهر قم، دارای ارتباط قوی تری با روحانیت بود. براساس برخی گمانه ها پیشنهاد دهندگان اصلی تشکیل جمعیت دفاع از ارزش های انقلاب اسلامی به ری شهری ، پورنجاتی و نیز محمد شریعتمداری یاران دیرینه او در وزارت اطلاعات و بعثه حج بودند. دوستان ری شهری در مدرسه حقانی و سپس قوه قضائیه یعنی علی رازینی و روح الله حسینیان نیز از جمله موسسان جمعیت دفاع از ارزش ها بودند. مسئولیت تولیت حضرت عبدالعظیم (ع) نیز شهر ری و شخصیت های ذی نفوذ آن را به صورت پایگاه این جمعیت جدیدالتأسیس قرار داده بود.وجود مرحوم سیدعلی اکبر ابوترابی در این جمع نیز دلیلی جز روحیه فراجناحی آن مرحوم نداشت. آنچه «ری شهری» مطرح می ساخت ترویج و دفاع مستمر از ارزش های انقلاب اسلامی و ابراز نگرانی از موضوعاتی مثل «لیبرالیسم، انزوای انگیزه انقلابی و بسیجی تحت عنوان فریبنده همزیستی بین الملل یا مدارای مدنی» بود که به اعتقاد ری شهری «ردپای افراد و جریان هایی بود که استحاله انقلاب و بازگرداندن وابستگی همه جانبه ملت را دنبال می کردند.» افرادی مثل پورنجاتی نیز در ابتدا بر همین مواضع و نیز موضعگیری های اقتصادی رادیکال و مواضع سیاسی دارای مرزبندی با جریان «غیرخودی» تأکید داشتند. اما اولین نشانه های تفاوت زاویه نگاه پورنجاتی با برخی دیگر از اعضای موسس این جمعیت در جریان تأکید او بر «لیبرال نبودن کارگزاران» ظاهر شد. سخنگوی کارگزاران چند سال بعد به صراحت بر لیبرالی بودن گروه متبوع خود تأکید کرد. پورنجاتی سپس در جریان انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری با استفاده از جایگاه خود در بعثه حج سعی کرد از جمعیت دفاع از ارزش ها و موضوع نامزدی آیت الله محمدی ری شهری برای ایجاد دو دستگی در تشکل های ریشه داری مثل جامعه مدرسین بهره جوید. پورنجاتی و دوستانش حضور علمای بزرگ در ایام حج در بعثه را وسیله خوبی برای تحقق این منظور یافته بودند. نتیجه انتخابات خرداد 1376 گویا نقطه پایانی برفعالیت جمعیت دفاع از ارزش ها بود، به گونه ای که درست پنج ماه پس از این رخداد، یعنی در اولین ماه های دولت خاتمی فعالیت این جمعیت، متوقف شد. پس از آن پورنجاتی با جریانی همراه شده بود که مطبوعات آن، چهره ای دژخیم را از دیگر اعضای جمعیت دفاع از ارزش ها مثل حسینیان و رازینی ترسیم کرده بودند. بدین ترتیب پس از قرار گرفتن محمد شریعتمداری در کابینه خاتمی، پورنجاتی هم در لیست انتخاباتی حزب مشارکت در انتخابات مجلس ششم قرار گرفت و تاکنون به عنوان یک عضو پایبند به بخش افراطی جریان موسوم به اصلاحات ، مشغول فعالیت مطبوعاتی و سیاسی بوده است.

احزاب سیاسى ایران — 33

حزب کارگزاران سازندگی

مرتضى صفار هرندى

کارگزاران سازندگی از جمله گروه هایی برآمده از تمایل به استقلال از دسته بندی سیاسی رایج موسوم به چپ و راست بود. اعضای این گروه در واقع بخش مهمی از افرادی بودند که در دسته بندی های دهه شصت در زمره جناح موسوم به چپ شناخته می شدند. با روی کارآمدن دولت هاشمی رفسنجانی در نیمه اول سال 1368 مجموعه بزرگی از اعضای جناح موسوم به چپ در کابینه وی به کارگرفته شدند. آنان پس از سال ها مقابله با طرفداران اعطای سهم بیشتر به مردم در اقتصاد ملی، اکنون همپای کسب تجارب اقتصاد دولتی و نیز تحولات جهانی و تضعیف الگوهای دولت سالارانه اقتصادی در جریان فروپاشی بلوک سوسیالیستی ، به پذیرش الگوهای لیبرالیستی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول روی آورده بودند. وجاهت رئیس دولت سازندگی و پایان بخشیدن به بدبینی مفرط مدیران دولتی به بخش خصوصی در این دولت، جناح موسوم به راست را در چهار ساله اول این دولت به دفاع تقریباً مطلق از آن متقاعد ساخته بود. اما نارضایتی ملت و رهبری از اصرار بر سیاست بحران ساز تعدیل اقتصادی و سپردن همه چیز و حتی ارزش پول ملی به نظام عرضه و تقاضای اقتصاد ملی و نیز برخی از رویکردهای فرهنگی مجلس چهارم و بخش غالب جامعه روحانیت مبارز را در دوره دوم دولت هاشمی رفسنجانی به صورت منتقد آن در آورده بود. رأی عدم اعتماد به دکتر محسن نوربخش وزیر اقتصاد، دکتر فاضل ، وزیر بهداشت و درمان، استیضاح عبدالله نوری وزیر کشور، تلاش مجلس برای کناره گیری محمد خاتمی از وزارت ارشاد، تحقیق و تفحص از صدا و سیمای تحت سرپرستی محمد هاشمی رفسنجانی که به برکناری او منجر شد، از جمله نشانه های این رویکرد بود.حاد شدن مشکلات امنیتی در اثر اصرار کارگزاران دولت هاشمی رفسنجانی بر برنامه تعدیل اقتصادی، حتی باعث شد که رهبر معظم انقلاب، شورای عالی امنیت ملی را مأمور پیگیری عوارض این سیاست ها کنند و خود مستقیماً برای کنترل اجرای سیاست های اقتصادی وارد عمل شوند. شیوه خصوصی سازی نیز در بسیاری موارد با رانت خواری افراد مرتبط با دولت عملاً به نتایج نامطلوبی منجر شده بود. جهت گیری فرهنگی بخش عمده ای از کارگزاران دولت سازندگی که در روزنامه های تازه تأسیس همشهری، ایران و ... و نیز برخی از رفتارهای مدیریتی چهره نمایی می کرد، نشان می داد مسیری با مبنای اعتقادی متفاوت در حال طی شدن است. اگر چه پس از کنار رفتن خاتمی از وزارت ارشاد این وزارتخانه در اختیار علی لاریجانی و سپس مصطفی میرسلیم قرار گرفته بود، اما آنچه از رفتار کارگزاران این دولت در سطح کلان فرهنگی رخ می نمود از بی اعتنایی به هشدارهای رهبری درباره شبیخون فرهنگی خبر می داد. گو این که موسسات معظم فرهنگی مثل همشهری توسط اعضای جریان موسوم به چپ همچون مرتضی حاجی، مصطفی تاج زاده و ... اداره می شد. در واقع می توان پاتوق هایی مثل موسسه همشهری را به عنوان نقطه تلاقی کارگزاران دولت سازندگی و نیروهای سیاسی به ظاهر منتقد آن در نظر گرفت. علاوه بر این، نظریه پردازی های ترجمه ای و سکولار در پاتوق هایی مثل حلقه کیان و مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری و ... این دو جریان را روز به روز به یکدیگر نزدیک تر می کرد. بیهوده نبود که وقتی در سال 1375 عطاء الله مهاجرانی (معاون حقوقی و پارلمانی رئیس دولت سازندگی) نشریه بهمن را راه اندازی کرد علی رضا علوی تبار عضو به اصطلاح چپ گرای حلقه کیان را به سردبیری آن برگزید. مجموعه این گونه مسائل سبب شد که در آستانه انتخابات مجلس پنجم وقتی کارگزاران دولت هاشمی افرادی را به عنوان نامزد نمایندگی مجلس به «روحانیت مبارز» معرفی کردند، این تشکل روحانی از پذیرفتن آنان خودداری کرد. بدین ترتیب در بهمن 1374 با انتشار بیانیه ای از سوی 16 نفر از وزرا معاونان رئیس دولت سازندگی و نیز شهردار تهران گروهی با عنوان «جمعی از کارگزاران سازندگی» اعلام موجودیت کرد. بنیانگذاران این گروه شوشتری، کلانتری، ترکان ، نعمت زاده، نجفی، زنگنه، فروزش، غرضی، شافعی و محمدخان ( وزیران دادگستری، کشاورزی، راه، صنایع، آموزش و پرورش، نیرو، جهادسازندگی، پست و تلگراف و تلفن، تعاون و اقتصاد دولت هاشمی) و مهاجرانی ، امراللهی، محمدهاشمی، نوربخش ، هاشمی طبا و کرباسچی( معاون حقوقی و پارلمانی رئیس جمهور، رئیس سازمان انرژی اتمی ، معاون اجرایی، رئیس بانک مرکزی، رئیس سازمان تربیت بدنی) و کرباسچی (شهردار تهران و احتمالاً مطرح کننده ایده تشکیل این گروه) بودند و حسین مرعشی مسئول دفتر هاشمی رفسنجانی و برخی دیگر از اعضای خانواده آقای هاشمی رفسنجانی مثل محسن، علی و فائزه هاشمی در تأسیس این گروه نقش برجسته ای داشتند. البته در همان بدو تأسیس ده وزیر دولت سازندگی ناگزیر بودند که از آن جدا شوند. کارگزاران لیست مستقلی را برای انتخابات مجلس پنجم عرضه کردند. همزمان با تشکیل پرونده هایی درباره تخلفات شهرداری تهران، تعداد قابل توجهی از نامزدهای این لیست از مدیران شهرداری شکل یافته بود. پیروز این انتخابات روحانیت مبارز و گروه های همسو بودند. اما رأی بالای فائزه هاشمی و نیز راه یابی عبدالله نوری ، مجید انصاری و ... به مجلس، این گروه جدیدالتأسیس را به آینده فعالیت های خود امیدوار می ساخت. آنها پس از آن که نتوانستند ایده غیرقانونی تغییر قانون اساسی برای استمرار ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی را تحقق بخشند رایزنی برای تعیین نامزدهای دیگر را آغاز کردند. امتناع حسن حبیبی و میرحسن موسوی از نامزدی و سپس احساس فقدان زمینه اجتماعی برای نامزدی غلامحسین کرباسچی شهردار تهران و افراد دیگری از این دست سبب شد که بلافاصله پس از مطرح شدن نامزدی محمدخاتمی از سوی مجمع روحانیون و مجاهدین انقلاب، کارگزاران نیز با توجه به همفکری وهمراهی وی با آنها از این گزینه حمایت کنند و بلکه پشتوانه مالی عمده تبلیغات انتخاباتی پر حجم او شوند.کارگزاران دولت هاشمی پایه گذار دولتی بودند که رئیس آن، کسب رأی بسیار زیاد خود را مدیون ژست مخالفت با این دولت بود. اعضای کلیدی گروه کارگزاران مثل عطریان فر، کرباسچی، فائزه هاشمی و ... پس از آغاز به کار دولت خاتمی در تأسیس روزنامه های تندرو مثل زن ، آزاد، هم میهن،جامعه، توس، فتح و ... نقش اصلی را داشتند. خاتمی نیز در جریان رسیدگی به تخلفات کرباسچی شهردار تهران و مدیران وی هیچ گونه حمایتی را از آنان دریغ نکرد.این گروه در تاریخ (25/5/1378) به عنوان «حزب کارگزاران سازندگی» از وزارت کشور دولت خاتمی پروانه فعالیت دریافت کرد. کارگزاران در انتخابات اولین دوره شوراها با دیگر گروه های حامی خاتمی ائتلاف کرد. اما در جریان انتخابات مجلس پنجم و شدت گرفتن حملات حامیان افراطی خاتمی به هاشمی رفسنجانی اختلافاتی با آنها پیدا کرد. این اختلافات در مجلس ششم نیز به شکل ملایم تری ادامه یافت. شکل دیگری از اختلافات بین کارگزاران و برخی از عناصر دوم خردادی مثل اصغرزاده و ... در نهایت به انحلال زودتر از موعد اولین دوره شورای شهر تهران منجر شد. در همین سال ها تعدادی از اعضای سابق حزب کارگزاران در تأسیس گروه جدیدی به نام حزب اعتدال و توسعه نقش ایفا کردند. حزب کارگزاران در عین حال، پس از آن همواره توانسته است با نشان دادن نوعی تنوع دیدگاه ها به بازیگری در بین گروه های موسوم به اصلاح طلب و حتی جریان رقیب آنها بپردازد. پس از شکست جریان دوم خرداد در انتخابات دومین دوره شوراها و مجلس هفتم کارگزاران توانستند در جریان انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری و نامزدی آقای هاشمی رفسنجانی محوریت جریان دوم خرداد را به دست بگیرند. این حزب در طول دولت نهم نیز به عنوان طراح عملیات سیاسی مخالف با این دولت شناخته می شد. همچنین یکی از شاخص ترین موضعگیری های اعضای محوری این حزب در سال های اخیر تأکید سخنگوی آن ( حسین مرعشی) بر لیبرال دموکراسی به عنوان مرام حزب مزبور و حتی شخص آقای هاشمی رفسنجانی است. حزب کارگزاران همچنین در انتخابات ریاست جمهوری دهم نوعی تقسیم کار را در بین اعضای مرکزی خود برای حمایت از دو تن از نامزدهای جریان مخالف دولت (موسوی و کروبی) به وجود آورد تا بتواند به مدیریت صحنه بپردازد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد