نسبت رفتارهای غیر قانونی بعد از انتخابات با جرم سیاسی

تبیین رهنمودهای امام(ره) و رهبری شماره ۹۱ در تاریخ (۱۹/۰۸/۸۸)
 
 

سرمقاله

نسبت رفتارهای غیر قانونی بعد از انتخابات با جرم سیاسی

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون مسائل سیاسی کشور همواره فصل الخطاب بوده و تعیین کننده چگونگی برخورد ملت و دولت را با این مسائل مشخص می کند. آنچه در صحنه سیاسی کشور بعد از انتخابات و از سوی برخی افراد و جریانات در قالب اغتشاش و نافرمانی مدنی و مبتنی بر طرح ریزی یک دروغ بزرگ به نام "تقلب در انتخابات" جهت زیر سوال بردن آن دنبال شد، از دیدگاه مقام معظم رهبری بزرگترین جرمی بود که اتفاق افتاد. معظم له این مسئله را در دیدار با نخبگان علمی کشور(6/8/88) و در پاسخ به سوال یکی از دانشجویان مطرح کردند و فرمودند:

« مسئله‌ى اصلى در این قضایاى اخیر، اصل انتخابات بود؛ زیر سؤال بردن اصل انتخابات بزرگترین جرمى بود که انجام گرفت. چرا شما نسبت به این جرم چشمتان را میبندید؟! این همه زحمت کشیده بشود، مردم بیایند، یک شرکتِ به این عظمت، یک نصاب‌شکنى، یک رکودشکنى در دنیا در مردمسالارى، در دمکراسى‌اى که اینقدر ادعایش را میکنند، انجام بگیرد، بعد یک عده مفت و مسلّم بیایند بدون استدلال، بدون دلیل، همان فرداى انتخابات بگویند: انتخابات دروغ است! این کار کوچکى است؟! این جرم کمى است؟! »

سخن رهبرمعظم انقلاب در چرایی جرم دانستن اقدام مذکور از صراحت لازم برخوردار است؛ اما اگر بخواهیم پیرامون این چرایی بیشتر فکر کنیم موارد ذیل نیز به نظر می رسد که بزرگی گناه و جرم قانون شکنانان را نمایان می کند:

1- انتخابات ریاست جمهوری دهم در شرایطی برگزار شد که کشور از عزت و اقتدار بی سابقه ای در سطح بین المللی برخوردار بود. مقاومت وایستادگی دولت نهم بر سر حقوق هسته ای ایران، به چالش کشیدن بی عدالتی در سطح جهانی از طریق تریبون های بین المللی، تبلیغ ماهیت دروغین رژیم صهیونیستی و... که همگی مبتنی بر استراتژی رهبر معظم انقلاب مبنی بر ایستادگی در مقابل نظام سلطه است، سبب شد تا مقامات غربی به ویژه آمریکائیها از مواضع سرسختانه خود در قبال ایران عقب نشینی کنند. وقوع حماسه 22 خرداد و حضور 85 درصد از واجدین شرایط در انتخابات می توانست این عزت و اقتدار را دوچندان افزایش دهد؛ چرا که یکی از فاکتورهای اصلی اقتدار یک نظام برخورداری از پشتوانه عظیم مردمی است و میزان حضور مردم در انتخابات شاخص سنجش این فاکتور محسوب می شود.

اما زیر سوال بردن انتخابات و طرح فریب کارانه "تقلب" سبب شد تا نظام سلطه که از رسانه های قوی و گسترده ای برخوردار است با تبلیغ این موضوع در سطح وسیع وجهه نظام را مخدوش کرده و جایگاه رئیس جمهور قانونی کشور را زیر سوال ببرند.

2- زیر سوال بردن انتخابات و در ادامه عدم تمکین در مقابل قانون و دعوت مردم به اردوکشی خیابانی سبب شد تا فضای ناامنی بر کشور حاکم شده و عده ای قربانی این ناامنی ها شوند.در این شرایط حتی ضد انقلاب خارج نشین زمینه نفوذ به داخل کشور را مهیا دید و کشورهای غربی نیز از فضای ایجاد شده نهایت بهره برداری علیه کشور را کردند.

3-  فضای ناشی از زیر سوال بردن انتخابات به گسترش شایعه و افتراء علیه نظام اسلامی و تهیه مستندات دروغین جهت خدشه دار کردن وجهه نظام منجر شد تا جائیکه رسانه های غربی ودنباله های داخلی آنها نظام را به کشتن مردم متهم کردند. این فضا به صورت عینی و عملیاتی سبب بی بندوباری رسانه ای و فساد در گفتار - که چندی پیش رهبر معظم انقلاب، آن را تهدیدی برای کشور تلقی کردند- شد و بی اعتماد شدن مردم به نظام را به دنبال داشت.

4- سلب اعتماد مردم از نظام گناه کوچکی نیست؛ اعتماد مردم جان مایه اصلی حضور میلیونی آنها در انتخابات بود که اعمال غیر قانونی سران اصلاح طلب و شارلاتانیسم مطبوعاتی روزنامه های آنها، آن را ذبح کرده و یکی از سکوهای پرش نظام به سوی اقتدار حقیقی خود در آستانه ورود به دهه چهارم انقلاب را تخریب کردند. هرچند با روشنگری های رهبر معظم انقلاب، سپاه و بسیج، و همکاری سایر دستگاههای کشور، مردم به ماهیت حقیقی قانون شکنان پی بردند و اعتماد آنها به نظام بازسازی شده است؛ اما جرم آنان که انتخابات را زیر سوال بردند همچنان باقی است.

 نگاهی حقوقی به این مساله نیز موضوع را اثبات می کند. بر اساس تعاریفی که از جرم سیاسی در کشورهای پیشرفته صورت گرفته است، افعالی همچون زیر سوال بردن انتخابات آن هم با ادعاهای کاذب و سپس عدم تمکین در مقابل قانون مشروع و دعوت مردم به تجمعات غیر قانونی مصداق بارز جرم سیاسی تلقی شده است. در مصوبات دستگاه قضائی کشور نیز حدود جرم سیاسی روشن شده که مطالعه آن قضاوت کردن در مورد رفتارهای غیر قانونی فوق را آسان می کند.

«در جلسه مسوولان عالی قضایی که به ریاست آیت الله هاشمی شاهرودی در9 اردیبهشت 1387 برگزار شد، در ادامه بررسی لایحه قانون مجازات اسلامی ، ماده 4 این لایحه با موضوع « جرم سیاسی » مورد بحث و بررسی قرار گرفت و در پایان مسوولان عالی قضایی مصادیق جرم سیاسی و مجازات‌های مرتبط با هرکدام از این جرائم را به تصویب رساندند .براساس ماده 4 هریک از اعمال زیر چنانچه با قصد مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران صورت گیرد و متضمن خشونت نباشد جرم سیاسی محسوب و مرتکب به حبس از شش ماه تا دو سال یا اجبار به اقامت در محل معین یا منع از اقامت در محل معین از دو تا سه سال و محرومیت از حقوق اجتماعی به مدت پنج سال محکوم خواهد شد. این موارد عبارتند از:

یک: فعالیت های تبلیغی موثر علیه نظام اسلامی؛

دو: برگزاری اجتماعات یا راهپیمایی های غیر قانونی؛

سه: نشر اکاذیب یا تشویش اذهان عمومی از طریق سخنرانی در مجامع عمومی،انتشار در رسانه‌ها، توزیع اوراق چاپی یا حامل‌های داده (دیتا) و امکان آن.

چهار: تشکیل یا اداره جمعیت غیرقانونی یا همکاری مؤثر در آنها؛

پنج: تلاش برای ایجاد یا تشدید اختلاف بین مردم در زمینه‌های دینی، مذهبی، فرهنگی و نژادی.

 

تبصره یک: چنانچه جرم سیاسی همراه با یکی از جرائم دیگر ارتکاب یابد، مرتکب به مجازات اشد محکوم خواهد شد.

 

تبصره دو: صرف انتقاد از نظام سیاسی یا اصول قانون اساسی یا اعتراض به عملکرد مسئولان کشور یا دستگاه‌های اجرایی یا بیان عقیده در ارتباط با امور سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نظایر آن جرم محسوب نمی‌شود.»

نگاهی به رفتارهای غیر قانونی اصلاح طلبان و نامزد های آنان در انتخابات ریاست جمهوری دهم و در نظر گرفتن حدود جرم سیاسی نشان می دهد که مصادیق جرم سیاسی به صورت آشکاری در این رفتارها نمایان است. تبلیغ تقلب در انتخابات، دعوت به تجمعات غیر قانونی، نشر اکاذیب صریح در مطبوعات، اتهام به نظام و... از جمله رفتارهایی است که به روشنی شامل جرم سیاسی می شود.

در حالیکه این مساله از صراحت واستدلال حقوقی لازم برخوردار است، برخی از اصلاح طلبان می خواهند واژه بد اخلاقی انتخاباتی را به جای جرم انتخاباتی فوق به جامعه القاء کنند تا مجرمین را در یک فضای امنی قرار داده و از پی گیری قضائی اعمال آنها جلوگیری کنند. این در حالی است که بداخلاقی انتخاباتی زمینه شکل گیری متفاوتی با جرم انتخاباتی و یا جرم سیاسی دارد. جرم سیاسی دارای یک تعریف مشخص و مورد اجماع قضائی است؛ اما واژه بد اخلاقی انتخاباتی اولین بار از سوی محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری نهم مطرح شد و البته این مساله در حالی بود که وزارت کشور خاتمی خود مسئول برگزاری انتخابات بوده و به نوعی تبدیل به ستاد های انتخاباتی معین شده بود. در این شرایط مهدی کروبی معتقد به تقلب در انتخابات، شکایت خود را به نزد مقام معظم رهبری برد و در آن از کارشکنی ها وسوء استفاده های وزارت کشور سخن گفت.

تعبیر بد اخلاقی خاتمی در چنین شرایطی مطرح شدکه مصداق بیرونی آن هم تا حد زیادی مبهم ونامعلوم بود؛اما آنچه در جریان انتخابات دهم ریاست جمهوری از سوی اصلاح طلبان دنبال شد، را نمی توان صرفا بد اخلاقی انتخاباتی دانست و به راحتی پرونده آن را مختومه اعلام کرد؛ بلکه مطابق با تعاریف جرم سیاسی می‌باشد؛ جرمی که هنوز مرتکبین آن در حاشیه امن به سر می برند و در برابر همه پرسش های موجود بویژه ارائه دلایل طرح تقلب سکوت پیشه کرده اند. با این حال وظیفه قوه قضائیه است تا با پذیرش این واقعیت که در انتخابات جرمی رخ داده است، مجرمین را طبق قانون مجازات کند؛ چرا که در صورت عدم برخورد باب ارتکاب جرم های بزرگتر نیز باز خواهد شد.

محورهای بیانات مقام معظم رهبری

در دیدار جمعى از نخبگان علمى کشور

(۰۶/۰۸/۱۳۸۸)

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌

 جلسه‌ى امروز ما با شما عزیزان، مثل همیشه، براى من یک جلسه‌ى بسیار شیرین و امیدبخش بود. حقیقتاً نقطه‌ى امید اصلى کشور جوانان تحصیلکرده و فرزانه، بخصوص آنوقتى که این فرزانگى با تعهد و احساس مسئولیت همراه باشد، هستند.

پیشرفت نخبگان علمی نسبت به ده سال قبل

اول یک نکته را خطاب به مسئولین محترم عرض بکنم؛ برنامه را، نگاه را، با توجه به این واقعیتها باید تنظیم کنید. امسال آنچه که انسان میشنود از جوانِ نخبه‌ى علمى، به طور محسوسى برتر، پخته‌تر و عمیق‌تر است از آنچه که ما سال قبل شنفتیم و از آنچه که یک سال قبل شنفتیم و به طریق اولى‌ از آنچه که من ده سال قبل، از جوانان دانشجویمان یا فارغ‌التحصیل‌مان میشنفتم. من با مجموعه‌ى دانشگاهى همیشه ارتباط داشته‌ام. میدانید من هر سالى چند بار به مناسبتهاى مختلف با جوانها مى‌نشینم و از این جور جلسات داریم؛ صحبت میکنند، حرف میزنند، نظرات را بیان میکنند. من در نفس خودم ارزیابى‌اى فارغ از برنامه‌ریزى‌هاى کلان یا غیر کلان که در کشور هست، دارم. در این ارزیابى من فاصله‌ى محسوسى مشاهده میکنم بین آنچه که امروز ما داریم و آنچه که ده سال قبل داشتیم؛ یعنى پیشرفت به طور واضح خودش را نشان میدهد. مسئولین محترم با توجه به این واقعیت براى آینده برنامه‌ریزى کنند. این نکاتى که این جوانان عزیز اینجا گفتند، دقیقاً همان نکاتى است که در ذهن انسانى که فکر میکند روى مسئله‌ى حرکت علمى کشور و آینده‌ى کشور و پیشرفت کشور، وجود دارد. پیداست جوانها عمیقاً به مسائل اساسى توجه دارند.

مسائل اساسی پیشرفت علمی کشور

1- فعالیت‌ها بر اساس نیازهای آینده: اینى که یکى از جوانهاى عزیز گفتند: «فعالیتها باید بر اساس نیازهاى آینده باشد، این آینده را ترسیم کنید، این نیازها را تصویر کنید»؛ یا در همین زمینه جوان عزیز دیگرى گفتند: «جهت حرکتمان را خودمان معین کنیم؛ نه اینکه جهت حرکتى را که دیگران - غربى‌ها - ترسیم کرده‌اند، ما تکمیل کننده‌ى پازلهاى زندگى آینده‌ى آنها باشیم؛ ببینیم چه نیاز داریم، آن را تأمین بکنیم»، این حرفها حرفهاى بسیار بزرگى است؛ حرفهاى بسیار مهمى است. اینها همان چیزهائى است که هر انسان آگاهِ متفکرِ دلسوزِ متعهدى وقتى به نگاه کلان به حرکت علمى کشور نگاه میکند، این چیزها را درک میکند؛ منتها درک او کافى نیست؛ اگرچه لازم است؛ بر اساس آن برنامه‌ریزى کردن، مهم است.

2- فرهنگسازی برای نخبگان: اینى که از جهت فرهنگسازىِ براى نخبگان، چند نفر از این جوانهاى عزیز اینجا گفتند فرهنگسازى کنیم، فرهنگ متعهد بودن نخبه را به جامعه گسترش بدهیم، نه توقع داشتن صرف. البته توقع، منطقى است، بجاست؛ توقعِ بیجا نیست؛ لکن در کنار این توقع، احساس تعهد، وامدار بودن. اینها خیلى مهم است.

3- حرکت علمی مبتنی بر عنصر معنویت: اینکه گفته شد: «عنصر معنویت دینى را، نه معنویت فارغ از دین و جداى از دین - که اساساً معنویت نیست، توهم است - را یک عنصر اصلى در حرکت علمى و پژوهش علمى قرار بدهیم» کاملاً درست است. این یکى از آن نقاط اساسى است که باید به آن توجه کرد. اگر این شد، آن اخلاقى شدن جامعه هم - که این جوان عزیزِ اخیر طرح توقع کردند که این توقع ماست و بارها این توقع را تکرار میکنیم - تحقق پیدا خواهد کرد؛ چون با شعار که نمیشود پیش رفت؛ باید حرکت کرد؛ باید رفت در جهت آن هدفى که ترسیم شده.

تحلیل حوادث اخیر

مصونیت یافتن نظام در حوادث اخیر

حالا اشاره کردند به حوادث و مسائل اخیر. خوب، در این زمینه‌ها خیلى حرف هست؛ خیال نکنید آن حرفهائى که صدا و سیما میزند، این، همه‌ى حرفهاست؛ نه، خیلى مطلب هست. گفت: «یک سینه حرف موج زند در دهان ما». اینجور نیست که هر چه که انسان احساس میکند، این را گفته باشد یا بتواند بگوید. خیلى حرفهاى زیادى هست. شما جوانها الحمدللَّه باهوشید، بااستعدادید، بتدریج خیلى از حقائق براى شماها روشن خواهد شد. من مى‌بینم در همین حوادث سیاسى اخیر و در مجموع حوادث این سى سال، کشور بتدریج به مجموعه‌ى مصونیت‌دار، ضد ضربه، ضد بمب تبدیل شده؛ یعنى نظام جمهورى اسلامى. شوخى نیست. شما قدرت امنیتى و جاسوسى و تبلیغاتى این سرویسهاى گوناگون امنیتى و تبلیغاتى دنیا را دست‌کم نگیرید. همه این را احساس میکنند - حالا شاید کسانى که کمتر توى مقوله‌هاى گوناگون تبحر داشتند، کمتر ببینند - هالیوود را شما دست کم نگیرید. قدرتِ اثرگذارى هنرى در غرب و چینش بسیار دقیق حروف تبلیغات در دنیاى غرب را دست کم نگیرید. همه‌ى این نیروى عظیم، به اضافه‌ى ثروت بى‌پایان، به اضافه‌ى دستگاه‌هاى عظیم سیاسى و تبلیغاتى، افتادند به جان جمهورى اسلامى. امروز هیچ کشور دیگرى در دنیا پیدا نمیکنید که اینجور آماج حملات باشد. و جمهورى اسلامى دارد مقاومت میکند. این شوخى است؟

 این موجودِ هفت‌جوشِ مستحکمِ مصونیت‌یافته دارد مقاومت میکند. این، کم چیزى نیست. توطئه‌ى توهم نیست؛ این را جوانها، این جوانهاى عزیز ما، بدانند. خیال نکنید من از شنیدن اینجور حرفها ناراحت میشوم؛ نه، من از اینکه این حرفها زده نشود، ناراحت میشوم.

بنده توى جلساتِ دانشجوئى، دانشگاهى که اینجا هستند، گاهى که ببینم حالا بعضى‌ها روى ملاحظه، روى احترام، روى هرچه، بعضى از این حرفها را که خیال میکنند من خوشم نمى‌آید، نمیزنند؛ از نگفتنش ناراحت میشوم؛ از گفتنش مطلقاً ناراحت نمیشوم. اى کاش مجال بود تا گفته میشد، تا آنوقت انسان میتوانست آن برگهاى بر روى هم گذاشته‌ى کتاب حرف را، باز کند تا خیلى از حقائق روشن بشود. آینده، البته این کارها خواهد شد.

اینجور نیست که شما خیال کنید توطئه نسبت به این کشور، یک توهم است؛ نه، یک واقعیت است؛ از همه طرف دارد توطئه میشود. ممکن است آن کسى که در جهت آن توطئه‌ها در داخل کشور محور حرکت قرار میگیرد، خودش اصلاً نفهمد.

ریشه‌دار بودن نظام عامل مصونیت آن

 فهمیدنِ این هم ذکاوت میخواهد. بعضى‌ها این ذکاوت را ندارند. ما آدمها را تجربه کردیم؛ نمیفهمند دارند به ساز کى میرقصند. ولى، این واقعیت را عوض نمیکند که آنها بفهمند یا نفهمند؛ بدانند یا ندانند. این توطئه‌ها وجود دارد. در عین حال این کشور، این نظام نه فقط سست نمیشود، ضعیف نمیشود؛ جامعه‌ى علمى‌اش، جامعه‌ى پیشرفته‌اش - که همین شما جوانها باشید - امروزش از ده سال قبلش به صورت آشکارى جلوتر میرود. این معنایش چیست؟ این معنایش حقانیت است. این معنایش اصالت است. این معنایش ریشه‌دار بودن است. «الم تر کیف ضرب اللَّه مثلا کلمة طیّبة کشجرة طیّبة»؛ اعتقاد ما این است. ما با اعتقاد، با دل کار میکنیم.

پرهیز از جنجال‌آفرینی و تبلیغ کمبودها

 من کمبودها را نفى نمیکنم؛ بیشتر از خیلى از منتقدین، بنده کمبودها را میدانم؛ منتها راه رفع کمبودها، این چیزهائى که تصور میشود، نیست که حالا بیا اعلام کن که مثلاً فلان جا فلان‌جور چه جورى است؛ نه، خیلى چیزها با اعلام درست نمیشود، با کار درست میشود. با حرف درست نمیشود؛ حرف، جنجال‌سازىِ تبلیغاتى و لفاظى هیچ کمکى به حل مشکلات نمیکند؛ همچنانى که شما دیدید. تو همین قضایاى انتخابات، خوب، تبلیغات انتخاباتى مثلاً باید یک ماه یا بیست روز قبل از شروع انتخابات انجام بگیرد؛ اما از پیش از عید نوروز تبلیغات انتخاباتى شروع شد! همین تلویزیونى هم که مورد انتقاد بعضى از دوستان است، متأسفانه منعکس میکرد. بنده موافق هم نبودم.

این را هم شما خیال نکنید که حالا بنده چون رئیس صدا و سیما را انتخاب میکنم، همه‌ى برنامه‌هاى صدا و سیما را مى‌آورند، دانه دانه بنده نگاه کنم، امضاء کنم. نخیر، از خیلى از برنامه‌هاى صدا و سیما بنده راضى هم نیستم؛ از جمله، از همین من راضى نبودم که از سه ماه قبل از انتخابات - انتخابات بیست و دوم خرداد بود - از ماه اسفند، بلکه زودتر از اسفند، بعضى از سفرهاى تبلیغاتى و حرفهائى که زده شد و تظاهراتى که میشد و مجادلاتى که انجام میگرفت، از تلویزیون پخش شود، که متأسفانه تو تلویزیون پخش شد؛ به خاطر همین، که یعنى ما آزاداندیشیم! اینها توهم است؛ این جنجال‌آفرینى در داخل کشور است. جنجال فکرى غیر از مباحثات صحیح است.

آزادی واقعی فکرها بجای جنجال‌آفرینی

 بنده گفتم کرسى آزادفکرى را در دانشگاه‌ها به وجود بیاورید. خوب، شما جوانها چرا به وجود نیاوردید؟ شما کرسى آزادفکرى سیاسى را، کرسى آزاد فکرى معرفتى را تو همین دانشگاه تهران، تو همین دانشگاه شریف، تو همین دانشگاه امیرکبیر به وجود بیاورید. چند نفر دانشجو بروند، آنجا حرفشان را بزنند، حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله کنند. حق، آنجا خودش را نمایان خواهد کرد. حق اینجورى نمایان نمیشود که کسى یک انتقادى را پرتاب بکند. اینجورى که حق درست فهمیده نمیشود. ایجاد فضاى آشفته‌ى ذهنى با لفاظى‌ها هیچ کمکى به پیشرفت کشور نمیکند.

شما تجربه‌ى این پدر پیرتان را در این زمینه داشته باشید. آنى که کمک میکند به پیشرفت کشور، آزادى واقعىِ فکرهاست؛ یعنى آزادانه فکر کردن، آزادانه مطرح کردن، از هو و جنجال نترسیدن، به تشویق و تحریض این و آن هم نگاه نکردن. یک وقت شما یک حرفى میزنید، ناگهان مى‌بینید همه‌ى ناظران سیاسى جهان که وجودشان انباشته‌ى از پلیدى و خباثت است، براى شما کف میزنند. به این تشویق نشوید. به قول رائج بین جوانها، جوگیر نشوید. بحث درست بکنید، بحث منطقى بکنید. سخنى را بشنوید، سخنى را بگوئید؛ بعد بنشینید فکر کنید. این همان دستور قرآن است. «فبشّر عباد. الّذین یستمعون القول فیتّبعون احسنه». سخن را باید شنفت، بهترین را انتخاب کرد. والّا فضاى جنجال درست کردن، همین میشود که دیدید. جنجالِ قبل از انتخابات، بعد از انتخابات، انعکاسش میشود این؛ بخصوص وقتى دست بیگانه هم دخالت دارد. به چه دلیل، با چه توجیهى شما فکر میکنید دستگاه‌هاى تبلیغاتى دنیا حوادثى را که فکر میکنند به ضرر نظام جمهورى اسلامى است، لحظه به لحظه منتشر میکنند؟ با چه محاسبه‌اى این کار انجام میگیرد؟ این را نباید فکر کرد؟! نباید رویش مطالعه کرد؟! اینهاست آن چیزهائى که باید به آنها توجه کرد.

حرکت رو به جلو کشور به ویژه در زمینه فکری

به هر حال کشور دارد پیش میرود. این را بدون تردید بدانید؛ کشور دارد پیش میرود. برنامه‌ریزى‌هاى گذشته هم البته بلاشک عیوبى داشته، اما برآیند همه‌ى نقاط مثبت و منفى، همینى است که امروز شما دارید مشاهده میکنید. جوانهاى ما از لحاظ علمى پیش رفتند، از لحاظ بینش سیاسى پیش رفتند، از لحاظ رسوخ و نفوذ تفکر دینى در عمق اندیشه‌ها پیش رفتند. این حرفهائى که امروز جوانهاى ما اینجا راجع به معنویت و راجع به دین و راجع به دل نبستن به پیش‌بینى‌ها و برنامه‌ریزى‌هاى غربى و استقلال گفتند - این حرفهائى که امروز جزو حرفهاى رائج شما شده - اندکى پیش از دوران شماها، جزو حرفهاى برجسته‌ى روشنفکرانى بود که فکر میکردند این حرفها را باید بزنند یا بفهمند! اما امروز جزو فرهنگ رائج جامعه‌ى ماست. این پیشرفت نیست؟

ما داریم پیش میرویم. البته دشمن هم زیاد داریم، مانع هم خیلى داریم. اگر مانع نبود، ما اینجور ورزیده نمیشدیم؛ جامعه‌ى اسلامى و جمهورى اسلامى اینجور ورزیده نمیشد. مانع وجود دارد؛ والّا تو زمین صاف راه رفتن که تقویت عضلانى نمى‌آورد. باید کوهنوردى کرد، باید از موانع بالا رفت. جامعه‌ى ما این کار را کرده، این راه را پیش رفته، باز هم خواهد رفت، بعد از این هم خواهد رفت. شما بدانید! نسل جوان امروز، نسلى که بتوان متوقفش کرد، نیست.

پیشرفت علمی، رمز پیشرفت یک کشور

و من اینجا به شما توصیه کنم: رمز پیشرفت یک کشور، یعنى آن محور اصلى براى اقتدار یک کشور، پیشرفتِ همراه با اقتدار، علم است. آماج بسیارى از توطئه‌هاى امروزى که علیه جمهورى اسلامى هست، علم و اهل علم و دانشجویان علم و محیط علمى است؛ این را توجه داشته باشید. نگذارید این تیر طبق آن هدفگیرى دشمن، به هدفى که آنها گرفته‌اند، اصابت کند.

 کار عملى را نگذارید متوقف بشود. از همه‌ى این حرفهائى که گفته شد، مهمتر، مسئله‌ى علم و تحقیق و پژوهش است. دنیاى غرب ثروتش از ناحیه‌ى علم است، اقتدارش از ناحیه‌ى علم است، زورگوئى‌اى که امروز میکند، به خاطر علمى است که دارد. پول فى نفسه اقتدار نمى‌آورد. آنى که اقتدار مى‌آورد، دانش است. امروز اگر آمریکا پیشرفتگىِ علمىِ خودش را نمیداشت، نمیتوانست در دنیا اینجور زورگوئى بکند و در همه‌ى مسائل عالم دخالت بکند. ثروت هم اگر به دست مى‌آید، از ناحیه‌ى علم به دست مى‌آید. علم را اهمیت بدهید. اینى که من سالهاست روى مسئله‌ى علم، تحقیق، پژوهش، پیشرفت، نوآورى، شکستن مرزهاى علمىِ موجود تکیه میکنم، به خاطر این است.

 بدون انواع دانش، اقتدار کشور امکانپذیر نیست. دانش اقتدار مى‌آورد.

گفتند بیائید مراکز هسته‌اى ایران را بمباران کنید. یکى از مسئولینِ رؤساى دنیا - حالا نمیخواهم حالا اسم بیاورم. البته همه میدانند، شاید هم میدانید؛ پخش شد در دنیا. بنده دوست ندارم اسم بعضى‌ها را بیاورم - گفت علم را که نمیشود بمباران کرد. راست میگوید؛ حق با اوست. با همه‌ى خلافهائى که میگویند، این حرفشان درست بود. گیرم نطنز را بمباران کردند، کارخانه‌ى اصفهان را بمباران کردند، علم را چه جورى بمباران میکنند؟ ببینید، علم مصونیت مى‌آورد، اقتدار مى‌آورد. مراقب باشید تو دانشگاه شما، تو کلاس شما، تو مرکز تحقیقات شما، تو کار پژوهشى شما، اختلال ایجاد نکنند. اگر دیدید دستى دارد اختلال ایجاد میکند، به آن دست بدبین بشوید. اقتدار شما را، آینده‌ى شما را هدف گرفته‌اند.

پرهیز از انجام کارهای مطابق نیاز غربی‌ها (حفظ استقلال علمی)

حالا من با شما جوانها بخصوص، خیلى حرف دارم. به نظر من خیلى مهم است. یکى از کارها همین است؛ کسانى بیایند طعم نیاز بازارهاى غربى را، مثلاً فرض کنید به تابلو نقاشى، به دست بیاورند، بعد بیایند اینجا، پشتیبانى مالى کنند و نقاش ما را به سمت تأمین آن نیاز سوق بدهند. عین همین قضیه در فیلمسازى هست. فیلمهائى را براى جشنواره نامزد کنند که در جهت خواست آنهاست. عین همین قضیه در کار علمى ماست؛ در مقاله‌اى است که در آى.اس.آى منتشر میشود؛ در موضوع تحقیقى است که شما در پژوهشگاه خودتان دنبال میکنید. به تعبیر متأسفانه رائج فرنگىِ امروز، اسپانسرها مى‌آیند در بخشهاى مختلف، کمکهاى مالى، کمکهاى مادى، اعانه‌ها را میگذارند براى اینکه در آن جهت کار انجام بگیرد. به این توجه کنید. استقلال علمىِ کشور یکى از لوازمش همین است: استقلالِ حرکت علمى، حرکت هنرى و به طریق اولى‌، حرکت سیاسى. بعضى از حرکات سیاسى هم از این قبیل است.

توصیه به شکرگذاری

یک توصیه این است که نعمت استعداد خوب که شماها دارید، یک نعمت بزرگ است، مثل نعمت سلامتى، مثل خودِ نعمت حیات، که شکر لازم دارد. شکر چیست؟ شکر سه جزء دارد: اول، شناختن نعمت، غفلت نکردن از نعمت. دوم، دانستن اینکه این نعمت از خداست، این عطیه‌ى الهى است، هدیه‌ى الهى است. سوم اینکه این نعمت را باید در جهت درست به کار برد و مصرف کرد - نعمت استعداد خوب را باید در جهت درست به کار برد - این همان چیزى است که روح تعهد را، مسئولیت را در انسان بیدار میکند؛ تعهد نسبت به جامعه‌ى خود، تعهد نسبت به آینده‌ى کشور، تعهد نسبت به این مجموعه‌ى عظیم امکاناتى که این نخبه و این استعداد، بالاخره محصولِ این امکانات است. شکر این نعمت به این است. اینجور نباشد که انسان خودش را جزیره‌اى بداند جداى از مجموعه‌ى جامعه، فکر کند حالا به یک امکانى، به یک ثروت معنوى‌اى دست پیدا کرده، این را باید تبدیل کند به ثروت مادى و شخصى؛ این نیست. این را باید صرف آینده‌ى کشور بکند.

یک توصیه هم به مسئولین بکنم. توصیه‌ى به مسئولین هم در درجه‌ى اول، باز شکر است؛ شکرِ نعمت وجود نخبگان. اینجا هم شکر همان سه جزء را دارد. شناخت؛ اول بشناسیم نخبه‌ها را. بعد بدانیم که وجود این نخبه‌ها یک نعمت الهى است؛ این را خدا به ما داده، به مسئولین نظام داده. و بعد، از این وجود مغتنم و محترم و عزیز - یعنى مجموعه‌ى نخبه‌ى کشور و استعدادهاى برتر - در جهت‌هاى درست استفاده کنیم.

عملکرد صدا و سیما از دیدگاه رهبری

حالا راجع به این چند جمله‌اى که این جوان عزیزمان گفتند. خوب، همین طور که گفتیم، حرف زیاد است. در انتقاد از بى‌انصافىِ یک دستگاه یا یک کس، خود ما باید دچار بى‌انصافى نشویم؛ به این توجه کنیم. صدا و سیما آیا وضعیت واقعى کشور را نشان میدهد؟

 نه، ناقص نشان میدهد. خیلى پیشرفتهاى برجسته و بزرگ هست که صدا و سیما نشان نمیدهد. دلیلش هم این است که شما مجموعه‌ى مرتبط با حوادث گوناگون، از خیلى از حقائق کشور و پیشرفتهاى کشور مطلع نیستید؛ نقص صدا و سیماى ماست. والّا اگر صدا و سیما میتوانست همان جور که تلویزیون فلان کشور غربى با یک سابقه و تجربه‌ى فراوان و با استفاده‌هاى هنرى دروغهاى خودش را راست جلوه میدهد، واقعیات موجود کشور را درست منعکس کند، شما بدانید امروز امید نسل جوان، دلبستگى نسل جوان به کشورش، به دینش، به نظام جمهورى اسلامى‌اش، بمراتب بیشتر از حالا بود. این ایراد ماست به صدا و سیما. اگر میتوانست درست وضع کشور را منعکس کند، خیلى شعف و بهجتِ بینندگان بمراتب بیشتر از آنى میشد که امروز هست. خیلى از کارها دارد انجام میگیرد که مایه‌ى خوشوقتى است، مایه‌ى خشنودى است؛ نه فقط در زمینه‌هاى علمى، در زمینه‌هاى اجتماعى، در زمینه‌هاى سیاسى؛ مایه‌ى سرافرازى است. این را خیلى‌ها - اغلب یعنى - خبر ندارند. بنده غالباً به مسئولین دولتى‌اعتراضم این است که چرا نمیتوانید بیان کنید. بیان کردن هم یک هنرى است؛ بیان هنرى بخصوص، هنر بزرگى است؛ این را ندارند.

حالا یکى از ایرادهائى که ما معمولاً داریم به بعضى‌ها این است که آنچه را که بیگانه بگوید، این را تلقى به قبول میکنند؛ آنچه را که خودى بگوید، تلقى با تردید میکنند! چرا؟ خوب، این تلقى، تلقى ناسالمى است؛ این تلقى درستى نیست، تلقى ناسالمى است. این را باید اصلاح کرد. البته شما جوانهاى خوب ان‌شاءاللَّه بیائید وارد عرصه‌هاى گوناگون بشوید، عرصه‌هاى تبلیغاتى کشور را بگیرید. مطبوعات ما هم همینجور است. بنده روزها معمولاً حدود شانزده هفده تا روزنامه را نگاه میکنم؛ نه اینکه حالا همه‌ى صفحات لائى و اینها را نگاه کنم؛ لکن تیترها، اگر سرمقاله‌ى قابل توجهى داشته باشند، معمولاً نگاه میکنم. خیلى از روزنامه‌هاى ما متأسفانه در انعکاس حقائق ضعیفند و در اصلى فرعى کردن مسائل، غیرمنصفانه عمل میکنند.

زیر سؤال بردن اصل انتخابات بزرگترین جرمى بود که انجام گرفت

در همین مسائل اخیر، مسائل را باید اصلى فرعى کرد؛ مسئله‌ى اصلى چیست؛ یک سلسله مسائل فرعى هم پیرامون اوست؛ نه اینکه آن مسائل فرعى کم‌اهمیت است، اما مسئله‌ى اصلى اهمیتش بیشترش از آنهاست.

مسئله‌ى اصلى در این قضایاى اخیر، اصل انتخابات بود؛ زیر سؤال بردن اصل انتخابات بزرگترین جرمى بود که انجام گرفت. چرا شما نسبت به این جرم چشمتان را میبندید؟! این همه زحمت کشیده بشود، مردم بیایند، یک شرکتِ به این عظمت، یک نصاب‌شکنى، یک رکودشکنى در دنیا در مردمسالارى، در دمکراسى‌اى که اینقدر ادعایش را میکنند، انجام بگیرد، بعد یک عده مفت و مسلّم بیایند بدون استدلال، بدون دلیل، همان فرداى انتخابات بگویند: انتخابات دروغ است! این کار کوچکى است؟! این جرم کمى است؟!

یک قدرى باید منصف بود توى این قضایا. دشمن هم حداکثر استفاده را از این کرد. یک عده هم هستند در داخل کشور، از اول با نظام جمهورى اسلامى موافق نبودند - مال امروز و دیروز نیست، سى سال است که موافق نیستند - از این فرصت استفاده کردند، دیدند عناصرى وابسته‌ى به خودِ نظام، از خودِ نظام، دارند این جور میداندارى میکنند، اینها هم وقت را مغتنم شمردند، آمدند داخل میدان؛ و دیدید.

عدم توجه صحنه‌گردانان قضایای اخیر به توصیه‌های رهبری

 من روز اول این را پیغام دادم به همین حضراتى که صحنه‌گردان این قضایا هستند؛ آن ساعات اول من به آنها پیغام خصوصى دادم. من اگر یک وقتى توى نماز جمعه یک حرفى میزنم، این ابتدا به ساکن نیست؛ حرف خصوصى، پیغام خصوصى، نصیحتِ لازم انجام میگیرد، وقتى انسان ناچار میشود، یک حرفى را مى‌آورد در علن بیان میکند. من پیغام دادم، گفتم این را شما دارید شروع میکنید، اما نمیتوانید تا آخر کنترل کنید؛ مى‌آیند دیگران سوءاستفاده میکنند. حالا دیدید آمدند سوءاستفاده کردند. مرگ بر اسرائیل را خط زدند! مرگ بر آمریکا را خط زدند! معناى این کار چیست؟

آنى که وارد عرصه‌ى سیاست میشود، باید مثل یک شطرنج‌باز ماهر هر حرکتى را که میکند، تا سه تا چهار تا حرکت بعد از او را هم پیش‌بینى کند. شما این حرکت را میکنى، رقیبت در مقابل او آن حرکت دیگر را خواهد کرد؛ باید فکرش باشى که تو چه حرکتى خواهى کرد. اگر دیدى در آن حرکت دوم، تو درمیمانى، امروز این حرکت را نکن؛ اگر کردى، ناشى هستى - حالا تعبیر بهترش این است - توى این کار، توى این بازى، توى این حرکت، ناشى هستى، ناواردى. اینها نمیفهمند چه کار میکنند؛ یک حرکتى را شروع میکنند، ملتفت نیستند که در حرکات بعد و بعد و بعد، چطور در خواهند ماند؛ مات خواهند شد. اینها را باید محاسبه میکردند. مطلب اصلى این بود. زیر سؤال رفتن انتخابات، مواجه کردنِ مجموعه‌اى از مردم - آنها هیچ نیت سوئى هم ندارند؛ وارد میدان انتخابات شدند، طبق عقیده‌شان عمل کردند؛ خیلى هم خوب - با نظام، با کشور، با حرکت عمومى کشور، اینها کارهاى کوچکى نیست. اگر شما منصفید، آن حرکتهاى جانبى را، آن قضایاى جانبى را ببینید، اهمیتش را هم در نظر داشته باشید؛ اما مهمتر بودنِ این را هم در نظر داشته باشید.

من البته توى این جلساتى که با شماها داریم، حیفم مى‌آید که جز حرف علمى و جز حرف معنوى و جز نصیحت، حرف دیگرى بزنیم و وارد مقولات سیاسى و این چیزها بشویم؛ اما دیگر حالا در این مقدارش ناگزیر و ناچار بودم.

پاسخ به موضوع انتقاد از رهبری

اینى هم که گفتند از رهبرى انتقاد نمیکنند، شما بروید بگوئید انتقاد کنند. ما که نگفتیم از ما کسى انتقاد نکند؛ ما که حرفى نداریم. من از انتقاد استقبال میکنم؛ البته انتقاد هم میکنند. دیگر حالا جاى توضیحش نیست؛ انتقاد هم هست، فراوان هست، کم هم نیست؛ بنده هم میگیرم، دریافت میکنم و انتقادها را میفهمم.

ان‌شاءاللَّه امیدواریم خداى متعال همه‌ى ما را در آن جهتى که مورد رضاى اوست و تأمین‌کننده‌ى رضاى اوست، هدایت کند و ان‌شاءاللَّه آینده‌ى همه شما را از گذشته‌تان بهتر قرار بدهد و شما را مایه‌ى سرافرازى کشورتان قرار بدهد؛ و شما که جوانید، آن روز را خواهید دید - از ما هم ان‌شاءاللَّه یاد نیک خواهید کرد - که کشورتان ان‌شاءاللَّه به اوج اقتدار خواهد رسید.

والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته

 
 فایل (های) پیوستی : 
15381.pdf 15382.doc

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد