اهداف دشمن در فتنه عمیق مقطع زمانی که در آن قرار گرفته ایم از حساسیت زیاد و همه جانبه ای برخوردار است به گونه ای که مقام معظم رهبری در توصیف این زمان فرمودند: «امروز جمهورى اسلامى و نظام اسلامى با یک جنگ عظیمى مواجه است، لیکن جنگ نرم .»(4/6/88) این راهبرد جنگ نرم دشمن علیه نظام اسلامی مطمئناً اهداف وابزارهای خاصی را به همراه دارد و گام اولیه مقابله با این جنگ شناخت این ابزارها واهداف است. در شماره های گذشته نشریه تا حدودی به ابزارهای جنگ نرم و متقابلاً ظرفیت های نظام اسلامی جهت مقابله با آن( افزایش بصیرت) اشاره شد. در این شماره به اهداف دشمن در این جنگ نرم که در فتنه بعد از انتخابات نشانه های بارزی از آن روشن شد اشاره می شود. به طوری کلی دشمن در حال حاضر و مبتنی بر فتنه بعد از انتخابات سه هدف عمده را دنبال می کند: 1- تخریب وحدت ملی و از بین بردن اتحاد عمومی: روشن است که زمینه های سوء استفاده دشمن در داخل کشور منتفی نیست؛ تنوع زبانی، مناطق جغرافیایی، قومیتی، مذهبی، دینی واختلافات سلایق و مواضع احزاب و جریانات سیاسی همگی زمینه هایی است که در تیررس سوء استفاده دشمن وعملیاتی شدن طرح های آن قرار دارد. دشمن به این تفاوت ها واختلافات به چشم فرصت برای خود می نگرد تا جائیکه مارگارت تاچر نخست وزیر اسبق انگلیس می گوید: ما می توانیم آنچه را در اتحاد جماهیر شوروی انجام دادیم واین قدرت بزرگ را به قدرت ها وکشورهای کوچک تقسیم کردیم، در خاورمیانه هم انجام دهیم. بر این اساس در مورد جمهوری اسلامی ایران نیز از همان روزهای بعد از انقلاب، دامن زدن به اختلافات قومی، مذهبی،سیاسی و... در دستور کاردشمن قرار گرفت. شورش های اولیه در مناطق قومیتی همانند خلق عرب در خوزستان، ترکمن در شمال شرق، اکراد در غرب، قوم بلوچ در جنوب شرق، درکنار دامن زدن به اختلافات سیاسی و حمایت آمریکا از نهضت آزادی، منافقین و حتی توده ایها همگی از جمله موارد بهره برداری دشمن از این زمینه ها وتبدیل آنها به اختلافات داخلی است. هرچند دشمن دراین زمینه سرمایه گذاری زیادی داشت اما در میانه ی این تفرقه افکنی دشمن، با وقوع جنگ تحمیلی همه اقوام کشور به همراه تمامی جریانات سیاسی وفادار به انقلاب اسلامی موضوع دفاع از میهن را اولویت اولیه خود قرار داده و با تمام قوا، هشت سال متحد با هم به دفاع از کشور همت گماشتند. بنابراین با وجود اینکه ایران در بین کشورهای خاورمیانه یکی از متنوع ترین کشورها از نظر اقوام، زبانها و مذاهب است اما در طول این 30 ساله با وجود طرح های گسترده و پیچیده دشمن در ایجاد تفرقه و اختلاف، ملت ایران حول محورهای اساسی اسلام، رهبری، ملیت ایرانی و قانون اساسی اتحاد خود را حفظ کرده است. طی تحولات بعد از انتخابات نیز یکی از اهداف مهم دشمن تخریب وحدت ملی بود. دشمن امیدوار بود تا قشرهای مختلف مردم را در مقابل هم قرار داده وطرح ملت در مقابل ملت را عملی کند. این مساله یکی از بندهای مهم دستورالعمل جنگ نرم است که طی آن نظام سیاسی به چالش جدی کشیده شده و تا براندازی آن ادامه می یابد. در این حوادث با وجود خسارتهایی که براثر غفلت برخی خواص رخ داد اما در نهایت یکپارچگی و توافق و اعتماد همگانی مردم بر سر تکیه گاههای اطمینان بخش نظیر ولایت فقیه و فصل الخطاب دانستن بیانات رهبری توسط غاطبه مردم ایران، امیدهای دشمن بر باد رفت و ناکام ماند. البته دشمن بیکار ننشسته وتلاش می کند تا همین تکیه گاههای اعتماد مردم را تخریب کند. 2- تخریب باورهای مردم: تخریب باورها واعتقادات اسلامی ملت ایران جزء اهداف استراتژیک و دائمی دشمن است. در این راه دشمن از ابزارهای متنوعی بهره گرفته و می گیرد. برخی از این ابزارها عبارتند از: 1/2- ایجاد فرقه های انحرافی: در طول تاریخ معاصر، دشمن به ویژه دولت انگلیس از این ابزار استفاده های زیادی نموده است به گونه ای که برخی از کارشناسان معتقدند که استعمارگران قرن 20 با بازیگری ویژه ی انگلیسیها جهت ایجاد انحراف در اعتقادات اهل تسنن، وهابیت، و برای ایجاد انحراف در اعتقادات شیعه، بابیت و بهائیت را ایجاد و حمایت کردند. در حال حاضر نیز این حربه همچنان کار ساز است به گونه ای که رهبر معظم انقلاب بارها نسبت به رسوخ فرقه های انحرافی در کشور به ویژه فرقه های مدعی ارتباط با امام زمان(عج) و عرفانهای کاذب هشدار دادند. 2/2- ایجاد شکاف در بین علما و مذهبیون از طریق غبارآلوده کردن فضای فکری جامعه: این مساله در جریان انقلاب مشروطه یکی از حربه های دشمن جهت ایجاد انحراف در نهضت بود. هرچند تصور غالب این است که اختلافات موجود پایه نظری واعتقادی داشت؛ اما روشنفکران وابسته به فرنگ با تشویش اذهان و غبارآلود کردن فضای فکری و سیاسی موجود، علما را درمقابل یکدیگر قرار داده تا جائیکه از یک سو آیت الله نائینی جهت تئوری پردازی مشروطه کتاب منتشر کرد و از سوی دیگر حکم اعدام شیخ فضل الله نوری توسط شیخ ابراهیم زنجانی به جهت مخالفت با مشروطه غیر مشروعه صادر شد. در اوایل انقلاب نیز خدعه غبارآلود کردن فضای سیاسی و ارائه ی تصویر نادرست از اوضاع موجود، علیه افرادی که در انقلاب بودند و در باب نظریه ولایت فقیه مکتوباتی داشتند،(منتظری)کارساز شد. ورود باند مهدی هاشمی، عوامل ملی گرا و نهضت آزادی به دفتر منتظری و غالب کردن نظرات وافکار خود بر وی سبب شد تا او دچار انحراف شده و در مقابل حضرت امام(ره) قرار گیرد. اکنون نیز مواضع نسنجیده برخی افراد نظیر صانعی، بیات و... به جهت همین فضا سازیهای آمیخته با دروغ، اتهام و مغالطه که از سوی رسانه ها و برخی از فعالان سیاسی اصلاح طلب دنبال می شود، صورت می گیرد. 3/2- ترویج نفاق: پدیده نفاق یکی از زمینه های اساسی ضربه زدن به اسلام وجامعه مسلمین بوده و هست. به تعبیر مقام معظم رهبری: پدیده ی نفاق از آن پدیده های خطرناک است و آن چیزی که در صدر اسلام توانست کوشش مجاهدین صدر اسلام و نبی مکرم اسلام(ص) را معطل گذارد حیله های دشمنان نقابدار بود.( نقل به مضمون از بیانات مقام معظم رهبری در لشکر 10 سیدالشهداء26/7/1377) در شرایط کنونی نیز معظم له، برخی از تحرکات بعد از انتخابات را با عنوان حرکت های همانند اقدام منافقین در ساختن مسجد ضرارصدر اسلام توصیف کرده و نسبت به رسوخ اقدامات نفاق گونه در شرایط کنونی هشدار دادند. 3- از بین بردن روح امید و اعتماد به نفس ملی: بنا به فرموده مقام معظم رهبری یکی از ابزارهای اساسی دشمن در جنگ نرم، ضربه زدن به اعتماد نفس ملی، از بین بردن روح امید وآینده روشن در بین مردم بویژه جوانان است . نمونه بارزآن در همین انتخابات دهم ریاست جمهوری بود که دو نصاب مهم بدست آمد. اول اینکه با گذشت30 سال از عمر انقلاب، حدود85 % مردم در انتخابات شرکت کرده که این موضوع نشان از امیدواری مردم به آینده است. نصاب دوم انتخاب رئیس جمهور با رأی حدود 25 میلیون که در نوع خود بی نظیر بود. در چنین شرایطی دشمن تلاش کرد این نقطه قوت و امیدواری را به نقطه ضعف، تردید و ناامیدی و بی اعتمادی مردم نسبت به نظام و مسئولان تبدیل کند. بر همین اساس رهبر حکیم انقلاب اسلامی در دیدار با رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان مسائل پیش آمده در حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری را به یک فتنه تشبیه نمودند؛ فتنه ای که عمق آن خواص را هم در برگرفت. دراین فتنه هدف دشمن، تأثیرگذاری بر ذهن خواص بود تا از طریق آنها بتواند مردم را به میدان مقابله با نظام بکشاند؛ چراکه خواص جامعه هرکدام در بخشی از اقشار جامعه تأثیرگذارند و متاسفانه در این فتنه برخی آنها از این تاثیر گذاری در جهت دفاع از نظام اسلامی بهره نگرفتند و به عبارت دیگر در راستای همان هدف دشمن گام برداشتند. برخی خواص اگر سخن گفتند در جهت اهداف فتنه دشمن بود؛ اگر سکوت کردند در جهت اهداف دشمن بود واگر بیانیه صادر کردند آن هم در همان جهت بود. به عبارت دیگر این دسته از خواص در جهت هر سه هدف دشمن، تخریب باورها، از بین بردن وحدت ملی و ناامید کردن مردم حرکت کردند و از طرفی هم اقدامات آنها سبب تخریب نقاط امنی که مورد اعتماد و اتکاء مردم است، شد. به وجود آمدن چنین وضعیتی نتیجه غفلت از طرح ها، ابزارها و اهداف دشمن است. در حالیکه بنا به توصیه های مقام معظم رهبری همواره باید منتظر دشمن بود چرا که اگر تو خوابت برد دشمن خوابش نخواهد برد و همواره در کمین است. محورهای بیانات مقام معظم رهبری (2/7/88) بسم الله الرّحمن الرّحیم خیلی خوش آمدید آقایان محترم! برادران عزیزِ نخبگان و خبرگان روحانی و متقی این ملت! و خیلی متشکرم از زحمات شما در این دو روز و نشست پُر فایدهای که داشتید و بیانات رئیس محترم مجلس خبرگان و همچنین این گزارش مشروح و مفید و کاملی که جناب آقای شاهرودی بیان فرمودند. مجلس خبرگان مبرا از جناح بندیهای سیاسی امتیاز بیبدیل مجلس خبرگان رهبری این است که در این مجلس دغدغههای عمومی و ملی مطرح است؛ معطوفاً به اسلام و انقلاب. در این مجلس ـ که شاید این خصوصیت در این مجلس بینظیر باشد ـ جناحبندیهای سیاسی، خطبازیها و خطسازیها راهی ندارد؛ تاکنون بحمداله این جور بوده، بعد از این هم به حول و قوهی الهی همین جور خواهد بود؛ و همین مایهی وزانت و متانت و اهمیت این مجلس در چشم مردم است. و لذا میبینید دشمنی دشمنها هم با این مجلس بسیار وسیع و گسترده است، که در هر برههای از زمان به یک نحوی این دشمنی نشان داده میشود. این مایهی اعتماد مردم است که احساس بکنند این جمع منتخب آنها ـ که همه عناصر روحانی و شناخته شدهی به علم دین هستند ـ در این مجلس به فکر مسائل اساسی اسلام و مسلمین و جامعهی ایرانی و مسائل عمدهی کشور هستند؛ مسائل شخصی و خطی و جناحی در تصمیمگیریها و در اظهارات اینها راهی ندارد. این خیلی چیز مهمی است. صحنهی کار برای این مجلس، صحنهی دفاع از اصول است، صحنهی دفاع از ارزشهاست؛ ممکن است سلائق و بیانهای مختلفی باشد، لکن حقیقت قضیه همین است؛ و این انشاءالله باید با جدیت و استحکام ادامه پیدا بکند. سابقه طولانی معارضه با نظام اسلامی و لزوم حفظ هوشیاری نکتهی بعدی که به برادران محترم عرض کنیم، این است که معارضهی با نظام، یک سابقهی سی ساله در این انقلاب دارد؛ چیز جدیدی نیست. اَشکال معارضه گوناگون بوده است، اما همیشه بوده است؛ شدتاً، ضعفاً، متناسب با وضعیت ما در داخل بوده. هر جا احساس کردند و هر وقت احساس کردند میتوانند حضور قویتری پیدا کنند، ضربهای را که میتوانستند ـ به خیال خود ـ وارد کردند. و انقلاب هم در طول این سی سال در مقابل این ضربات ایستاده است؛ نه فقط ضعیف نشده، بلکه روز به روز بحمدالله کشور و نظام جمهوری اسلامی قویتر هم شده. منتها یک نکته وجود دارد و او این است که هر چه ما در نظام جمهوری اسلامی، توانستیم ریشهی خودمان را عمیقتر کنیم و پیشتر برویم و کارهایمان را پیچیدهتر بکنیم، توطئهی دشمن هم پیچیدهتر شده است؛ این را باید توجه داشت. درست است که ما تجربهی غلبهی بر چالشهای تحمیل شده را داریم ـ نه فقط در یک مورد و دو مورد؛ در تمام این سی سال، تجربهی نظام جمهوری اسلامی، تجربهی غلبه بر چالشها و بر معارضهها و دشمنیهاست ـ ولی بایستی توجه کرد که ـ همانطور که اشاره فرمودند ـ دشمن، «من نام لم ینم عنه»؛ بیدار است؛ خبرهائی که از مراکز حساس سیاسی و امنیتی دنیا به دست ما میرسد، نشان میدهد که دستگاههای عظیمی، گستردهای، با بودجههای کلانی، به طور دائم متوجه به نظام جمهوری اسلامی هستند؛ با انگیزههائی که دارند، که گفته شده است و معلوم است برای ما و شما. دارند کار میکنند؛ هر روز طرحی را به میدان میآورند و هر روز عرصهی جدیدی را در مقابل جمهوری اسلامی میآرایند. و این ادامه هم پیدا خواهد کرد، تا وقتی که مأیوس بشوند. چه زمان دشمن مأیوس می شود؟ آن وقتی که نظام جمهوری اسلامی به نصابهای مشخصی در زمینههای سیاسی، در زمینههای اقتصادی، در زمینههای امنیتی، در زمینههای علمی، در زمینههای اخلاقی برسد. تا جمهوری اسلامی به این نصابهای معین نرسیده است، اینها ادامه پیدا خواهد کرد؛ به آنجا که رسیدیم، دشمن طبعاً مأیوس خواهد شد و واقعیت را به طور کامل خواهد پذیرفت. به هر حال امروز توطئهی دشمن، توطئهی پیچیدهای است.ما باید جوانب این توطئه را بروشنی بشناسیم و بشناسانیم؛ وظیفهی ما این است. اهداف دشمن در جنگ نرم امروز جنگ نظامی با ما خیلی محتمل نیست ـ نمیگوئیم بکلی منتفی است، اما خیلی محتمل نیست ـ لکن جنگی که وجود دارد، از جنگ نظامی اگر خطرش بیشتر نباشد، کمتر نیست؛ اگر احتیاط بیشتری نخواهد، کمتر نمیخواهد. در جنگ نظامی دشمن به سراغ سنگرهای مرزی ما میآید، مراکز مرزی ما را سعی میکند منهدم بکند تا بتواند در مرز نفوذ کند؛ در جنگ روانی و آنچه که امروز به او جنگ نرم گفته میشود در دنیا، دشمن به سراغ سنگرهای معنوی میآید که آنها را منهدم کند؛ به سراغ ایمانها، معرفتها، عزمها، پایهها و ارکان اساسی یک نظام و یک کشور؛ دشمن به سراغ اینها میآید که اینها را منهدم بکند و نقاط قوت را در تبلیغات خود به نقاط ضعف تبدیل کند؛ فرصتهای یک نظام را به تهدید تبدیل کند. این کارهائی است که دارند میکنند؛ در این کار تجربه هم دارند، تلاش هم زیاد دارند میکنند، ابزار فراوانی هم در اختیارشان هست. باید ابعاد دشمن و ابعاد دشمنی را بدانیم تا بتوانیم بر او فائق بیائیم. البته ما مدد الهی داریم، کمک غیبی داریم بدون شک؛ این را انسان دارد مشاهده میکند؛ لکن ما مادامی که هوشیارانه، آگاهانه در میدان نباشیم، تدبیر لازم را به کار نبریم، کمک الهی به سراغ ما نخواهد آمد. خطوط مورد هدف دشمن دشمنان ما؛ دشمنان انقلاب، دشمنان نظام جمهوری اسلامی، چند خط را دارند دنبال میکنند که این در تبلیغاتشان و در کاری که انجام میدهند، واضح هم هست؛ اینها چیزهای پوشیده و پنهانی نیست؛ باید در ذهن خودمان اینها را جمعبندی کنیم: مخدوش کردن نشانه های امید یکی این است که نشانههای امید را مخدوش کنند؛ مورد خدشه قرار بدهند، که از جمله همین انتخابات بود. حضور هشتاد و پنج درصدی مردم، یک چیز امید بخشی است، یک چیز مهمی است؛ همانطور که عرض کردیم، سی سال بعد از یک انقلاب، مردم کشور بیایند به نظام برآمدهی این انقلاب یک چنین آراء وسیعی را تقدیم بکنند، این جز اعتماد به این نظام و دل بستن به این نظام، معنای دیگری ندارد؛ و این اتفاق افتاد. یا رئیس جمهوری را با این رأی بالا انتخاب بکنند، این یک چیز بیسابقه است. این اتفاق افتاد؛ این کار در کشور شد. این خیلی نقطهی قوت مهمی است. سعی شد این نقطهی قوت را تبدیل کنند به نقطهی ضعف؛ این مایهی امید را تبدیل کنند به مایهی تردید، مایهی یأس. این کار خصمانهای است. در کشور، مایههای امید فراوان است؛ زیرساختهای کشور، امروز زیرساختهای بسیار مستحکمی است؛ کارهای مهمی در طول این سالها انجام گرفته و امروز کشور آمادهی یک حرکت جهشوار به جلوست. پیشرفتهای علمی، امروز خیلی چشمنواز و چشمگیر است؛ به طوری که دیگران ـ دانشمندان کشورهای دیگر، آنهائی که انگیزهی سیاسی ندارند ـ اعتراف میکنند؛ که یک نمونهاش را دیشب توی تلویزیون دیدید. در مورد همین سلولهای بنیادی، اعتراف کردند که باور نمیکردند در ایران این حدِ پیشرفت وجود داشته باشد. میگوید: من پارسال هم در این کنفرانس علمی شرکت کردم، امسال هم شرکت کردم؛ امسال تا پارسال تفاوت زیادی به وجود آمده، پیشرفت زیادی شده! این یک نمونهاش است؛ دهها نمونه از این قبیل داریم که اینها پیشرفتهای علمی است؛ مایههای امید است. خودِ تجربهی سی ساله ـ سی سال تجربه پشت سر ماست؛ در اختیار ماست ـ نسل جوانِ پر انرژی و تحصیلکردهای در وسط میدان است؛ اینها همه مایههای امید و نقاط قوت است. نسل جوانی که هم تحصیلکرده است، هم اعتماد به نفس دارد، هم احساس میکند که میتواند کشور خودش را پیش ببرد. ما یک سند چشمانداز داریم که تا سال 1404، مشخص کرده که خط ما از لحاظ پیشرفتهای کشوری و مادی کجاست؛ خیلی چیز مهمی است. معلوم کردیم که به کجا باید برسیم و از چه طریقی باید حرکت بکنیم. اینها عوامل امید است، اینها نقطههای قوت است. میخواهند اینها را به موجبات یأس تبدیل کنند؛ تاکتیک های دشمن در ایجاد نا امیدی راجع به سند چشمانداز صحبت بشود، میگویند آقا به این سند توجهی نشده؛ راجع به پیشرفتهای علمی بحث بشود، میگویند اینها خیلی اهمیتی ندارد؛ راجع به انتخابات بحث بشود، این شبههها و خدشهها را پیش میآورند؛ راجع به جوانها صحبت بشود، اشاره میکنند به تخلف چند تا جوان در یک طرفی! یعنی همهی این نقاط مثبت، این قلههای برجستهای که همهاش امیدافزا هست، اینها را سعی میکنند در چشمها کمرنگ کنند. متقابلاً نقاط ضعف کوچکی که حتماً وجود دارد، بزرگ کنند یا نقاط ضعف را ـ نمیگوئیم هم کوچک، نقاط ضعفی وجود دارد ـ بزرگنمایی کنند؛ چند برابرِ آنچه که هست، این نقاط ضعف را نشان بدهند؛ سیاهنمایی کنند؛ تلقیهای بدبینانهی نسبت به نظام را گسترش بدهند. میبینید دیگر؛ بهزور میخواهند این یأس را به جامعه القاء کنند. وقتی یأس وارد جامعه شد، جامعه از پویائی خواهد افتاد؛ افراد مبتکر، افراد نخبه، افراد جوان و پُر نشاط منزوی میشوند، کنارهگیری میکنند، دست و دلشان به کار نمیرود، مشارکتها کم میشود، پویائی جامعه از دست میرود. این یکی از خطوط کاری دشمن است؛ مرتباً القای بنبست کردن. شما اگر ببینید این تبلیغات رادیوها را ـ حالا امروز رادیوها دیگر نیست. یک وقتی میگفتیم دهها رادیو، امروز مسئلهی هزارهاست؛ رادیو هست، تلویزیون هست، این وسائل اینترنتی هست ـ به طور دائم از مراکز مشخصی، مرتباً القای بنبست، القای بحران، القای سیاه بودن وضعیت میشود؛ هر مقداری که بگیرد، هر مقداری که مستمع و شنونده پیدا بکند و باورپذیر باشد برای آنها؛ دارند در این زمینه کار میکنند. این یکی از خطوط کاری دشمن است. 2- ایجاد تفرقه یکی از خطوط کاری اصلی دشمن، همین مسئلهی تفرقه است که شما آقایان بر روی او بحق تکیه کردید، در گزارش هم بیان فرمودند، در بیانیهی پایانی خبرگان هم به این مسئلهی اتحاد توجه شده؛ بسیار مسئلهی مهمی است. مسئلهی اتحاد ملت و کاری که برای ایجاد تفرقه دارد انجام میگیرد، بسیار مسئلهی مهمی است. ما نشانههای وحدت عمومی مردم را داریم میبینیم. شما نماز جمعهها را در ماه رمضان دیدید، روز قدس را دیدید، نمازهای عید فطر را دیدید؛ چه عظمتی! انسان وقتی نگاه میکند ـ نه فقط در تهران، در مشهد، در اصفهان، در کرمان، در تبریز، در مناطق مختلف ـ منظره، منظرههای بینظیری است؛ اصلاً شاید در طول تاریخ اسلام، هرگز نماز عید فطر با این عظمت، با این و شُکوههای عجیب ـ در نقاط مختلف یک کشور، نه فقط در یک شهر ـ دیده نشده! ما امروز اینها را داریم؛ اینها همه نشانهی وحدت است؛ نشانهی همدلی مردم است؛ نشانهی این است که یک مرکز مشترکی وجود دارد که مردم علیرغم اختلافات جزئی و فرعیای که با هم دارند، در گرایش و انتماء به این اصل، متفقاند؛ دلشان متوجه این مرکز است؛ که این مرکز هم دین است، اصول اسلامی است، ارزشهای والاست، دین خداست. این، خیلی چیز مهمی است. خوب، همه باید در مقابل این وحدت سر فرود بیاورند، وقتی این وحدت را میبینند. میبینید که متأسفانه بعکس، بعضی دم از تفرق میزنند، از روی جهالت، غفلت؛ واقعاً محمول بر غفلت است این چیزها، بیش از آنچه که بر چیزهای دیگری انسان بخواهد اینها را حمل کند. این، مسئلهی مهمی است. مسئلهی ایجاد وحدت؛ وحدت مذهبی، وحدت قومی، وحدت سلائق سیاسی، اینها مهم است؛ باید سعی کرد. یکی از خطوط دشمن، ایجاد تفرقه است؛ هر چه بتوانند، در هر جا بتوانند، در هر سطحی که بتوانند؛ در سطوح مختلف؛ از مسئولین، غیرمسئولین، آحاد مردم، بین خودِ گروههای روحانی، بین خودِ گروههای دانشگاهی، بین خودِ جمعها و جمعیتهای واحدهای دیگر اجتماعی، و بین اینها با یکدیگر ایجاد اختلاف کنند، و بین مذاهب. نمونههای فراوانش را دارید مشاهده میکنید که در جامعه هست. این یک مسئله است که در جامعه هست. خط دشمن خط ایجاد تفرقه است. این هم یک مسئله است. 3- غافل کردن مردم از دشمنی دشمن این خط دیگری است که به نظر ما دشمن بر روی او هم دارد سرمایهگذاری میکند منصرف کردن ذهن مردم از دشمنیِ دشمن است. ما هرگز منکر نیستیم که در نارسائیهای گوناگون و مشکلات فراوانی که بر سر راه جامعه و افراد پیش میآید، تقصیرهای شخصی و تقصیرهای اجتماعی، از درون وجود دارد؛ در این هیچ تردیدی نیست؛ کسی این را منکر نیست. «ما أصابک من حسنه فمن الله و ما أصابک من سیئه فمن نفسک»؛ اینکه معلوم است؛ دشمن هم اگر ضربهای به ما زد و این ضربه کاری شد، این هم «من نفسک» است؛ در این شکی نیست. در جنگ احد هم که دشمن حمله کرد و ضربه زد، در حقیقت مسلمانها از خودشان ضربه خوردند؛ در این که بحثی نیست؛ منتها نکته این است که اگر انسان بخواهد ضربه نخورد، باید نقش دشمن را ببیند. یکی از لوازم توجه و ملاحظه برای ضربه نخوردن، دیدن دشمنی است که میخواهد به ما ضربه بزند؛ از این ما را نباید غافل کنند. خط اغفالِ بخصوص خواص و نخبگان از تأثیر دشمن، یکی از خطوط القائی و تبلیغاتی دشمن است. حالا طرق مختلفی البته برای این کار دارند. تا کسی بگوید دشمن، میگویند: آقا شما همهاش به گردن دشمن میاندازید! خوب، هست دشمن؛ هست دشمن؛ چرا نمیبینیم دشمن را؟ چرا نمیبینیم شعف عظیمی که دشمن پیدا میکند از آنچه که اینجا از اختلاف ما، از حوادث گوناگون، از بلوای بعد از انتخابات به وجود میآید؟ تشویق کنند کسانی را که عامل هستند. آنجا، رئیس یک کشور بزرگ از آدمها اسم میآورد! خوب، این جز ایجاد دشمنی است؟ از معارضین نظام اسم میآورد و تمجید میکند از فلان کس که آقا از شجاعت او (!) ما تعجب کردیم. چرا؟ چون یک کلمهای گفته که آنها خوششان آمده. اینها را باید دید؛ اینها را باید متوجه شد و نبایستی از دشمنیِ دشمن غفلت کرد. کارنامه سیاه دولت انگلیس در دشمنی با ایران البته دشمنی او خلاف انتظار نیست، غفلت ما خلاف انتظار است؛ غفلت ما خلاف انتظار است. دولت انگلیس که کارنامهی دویست سالهی حضور آنها و ارتباط آنها با کشور ما، کارنامهی سر تا پا سیاه است ـ واقعاً یک نقطه و یک جا نداریم که بشود نشان داد که دولت انگلیس به نفع ملت ایران یک قدم کوچکی برداشته باشد؛ هر چه بوده ضرر؛ هر چه بوده صدمههای بزرگ ـ اینها اعلان میکنند که ما طرفدار ملت ایرانیم! دولت آمریکا اعلام میکند که ما طرفدار مردم ایرانیم! یعنی: با نظام جمهوری اسلامی بدیم، اما مردم را دوست داریم! خوب، مردم جزو این نظامند؛ این نظام که منفک از مردم نیست. این ترفندهای دشمن است. اینها را باید شناخت، فهمید. او البته دشمنیاش را میکند؛ امر طبیعی است، اما اینکه ما نفهمیم دشمنی او را و از این معنا غفلت کنیم، این قابل قبول نیست. یک وقت میبینید ما در داخل جدول و پازلهای دشمن قرار میگیریم تا یکی از این اجزاء را ما تأمین بکنیم. خوب، این خیلی چیز بدی است؛ ما باید سعی کنیم که تأمینکنندهی اجزاء او نباشیم. مثل این جدول حروف متقاطع که وقتی کنار هم گذاشته میشود، یک کلمهای از تویش در میآید. دشمن یک جدولی این جوری درست کرده، برای اینکه یک حرفی از تویش در بیاورد؛ چند تا از این حروف را هم ما بگذاریم! این را باید مراقبت کرد؛ بحث سر این است؛ باید جدول دشمن را کامل نکنیم؛ پازل دشمن را کامل نکنیم؛ ببینیم دشمن چه کار دارد میکند و چه کار میخواهد بکند؛ اهداف و حضور واضح او را ببینیم. هوشیاری در مقابل سلاح تبلیغات و لزوم حفظ بصیرت امروز مؤثرترین سلاح بین المللی علیه دشمنان و مخالفین، سلاح تبلیغات است؛ سلاح ارتباطات رسانهای است. امروز این قویترینِ سلاح است و از بمب اتم هم بدتر و خطرناکتر است. این سلاح دشمن را شما در بلواهای بعد از انتخابات ندیدید؟ دشمن با همین سلاح، لحظه به لحظه، قضایای ما را دنبال میکرد و به کسانی که اهل شیطنت بودند، رهنمود میداد. «و انّ الشّیاطین لیوحون الی اولیائهم لیجادلوکم»؛ دائم به اولیاء خودشان ایحاء میکردند. خوب، این حضور دشمن است دیگر؛ حضور دشمن را از این واضحتر و روشنتر میشود فرض کرد؟ باید بصیرت داشت. آنچه که انسان از نخبگان جامعه و جریانات سیاسی و گروههای سیاسی انتظار دارد، این است که با این حوادث، با این خطوط دشمن، با بصیرت مواجه بشوند؛ با بصیرت. اگر بصیرت وجود داشت و عزم مقابله وجود داشت، خیلی از رفتارهای ما ممکن است تغییر پیدا بکند؛ آنوقت وضعیت بهتر خواهد بود. بعضی از کارها از روی بیبصیرتی است.این محورهائی که عرض شد ـ این خطوط دشمن را ـ ما در عمل خودمان و در اظهارات خودمان باید محاسبه کنیم و باید اینها را در محاسبات خودمان بگنجانیم، که اگر اظهارنظری هم میخواهیم بکنیم، با توجه به اینها باشد؛ عمل و اقدامی میخواهیم بکنیم، با توجه به اینها باشد؛ ببینیم آیا داریم به دشمن کمک میکنیم یا نه. این به نظر من چیز مهمی است. جمهوری اسلامی؛ یک حقیقت واحد نکتهی چهارم این است که جمهوری اسلامی ـ که از انقلاب اسلامی برخاسته است ـ یک واحدی است که داری دو بعد است: اسلامی بودن و مردمی بودن؛ هم اسلامی است، هم مردمی است. و مردمی است، چون اسلامی است؛ چون اسلام دین جامعه است. دین مسئولیت همگانی است؛ اسلام دین تک تک افراد و اشخاص به حیث خودشان فقط نیست؛ آن هم هست، اما افراد به حیث اجتماعشان هم مورد خطاب اسلامند. اسلام یک دین مردمی است؛ یک دینِ مسئولیت عمومی است؛ بنابراین مردمی بودن از خود اسلامی بودن برمیآید. اسلامی هم هست؛ چون خدای متعال منت گذاشته است: «بل الله یمنّ علیکم أن هداکم للإیمان»؛ منت گذاشته بر ما، هدایت کرده ما را به این ایمان؛ پروردگار به مردم ما، به خود ما منت گذاشته، ما را به این دین هدایت کرده؛ لذا جمهورِ ما اسلام را میخواهند و این دین الهی را بحمدالها خدای متعال به ما داده است. بنابراین «جمهوری اسلامی» است؛ یک منظومه است، یک مجموعه است، یا بگوئیم واحدِ دارای ابعادی است که این ابعاد باید با همدیگر مورد ملاحظه قرار بگیرد و با هم باشد؛ این درهمتنیدگی باید حفظ بشود. هر کدام از این جهات تضعیف بشود، کل و مجموعه تضعیف شده است. ولایت به معنای پایبندی به حقیقت واحد جمهوری اسلامی مسئلهی ولایت هم پایبندی به همین مجموعه است؛ چه ولایت معصومین (علیهم السّلام)، چه ولایت فقیه که دنبالهی ولایت معصومین و ادامهی او هست. مسئلهی پایبندی به این مجموعه و رعایت حفظ این مجموعه در کشور و در نظام است، که زاویهای پیدا نکند، مشکلی برایش به وجود نیاید، در او تنقیصی و تبعیضی حاصل نشود، با همین جامعیت حرکت کند و پیش برود.این اسلام ناب هم که در فرمایش امام بود، ناظر به همین است؛ چون امام اسلام ناب فرمودند، در مقابل اسلام آمریکائی. اسلام آمریکائی فقط آن نیست که آمریکاپسند باشد؛ هر چیزی که خارج از این اسلام ناب است؛ اسلام سلطنتی هم همین جور است، اسلام التقاطی هم همین جور است، اسلام سرمایهداری هم همین جور است، اسلام سوسیالیستی هم همین جور است، اسلامهائی که با شکلها و رنگهای مختلفی عرضه بشود و آن عناصر اصلی در او وجود نداشته باشد، همهاش مقابل اسلام ناب است؛ در واقع اسلام آمریکائی است. انسان مشاهده میکند در این معارضههائی که با نظام در طول این سی سال انجام گرفته، این اسلامهای گوناگون حضور داشتهاند؛ هم اسلام التقاطی وجود داشته، هم اسلام سلطنتی وجود داشته، هم اسلام سوسیالیستی وجود داشته؛ انواع و اقسام این اسلامها در مواجههی با نظام جمهوری اسلامی وجود داشتهاند. ویژگیهای اسلام ناب خوب، در این نگاه به اسلام و درک و فهم از اسلام، فرد و جامعه با هم ملاحظه میشوند، معنویت و عدالت با هم ملاحظه میشوند، شریعت و عقلانیت با یکدیگر ملاحظه میشوند، عاطفه و قاطعیت در کنار هم دیده میشوند؛ اینها همه باید باشد. قاطعیت در جای خود، عواطف در جای خود، شریعت در جای خود، عقلانیت ـ که آن هم خارج از شریعت البته نیست ـ در جای خود؛ همه در کنار هم بایستی مورد استفاده قرار بگیرند؛ انحراف از این منظومهی مستحکم، موجب انحراف از نظام اسلامی خواهد بود. اهمیت ونتایج دارا بودن شجاعت در همه زمینه ها نکته بعدی این است که ما نه فقط در عمل احتیاج به شجاعت داریم، در فهم هم احتیاج به شجاعت داریم. در فهم فقیهانه، احتیاج به شجاعت هست؛ اگر شجاعت نبود، حتی در فهم هم خلل به وجود خواهد آمد. درک روشن از کُبریات و صُغریات؛ گاهی انسان کُبریات را درست میفهمد، در صُغریات اشتباه میکند. این درک صحیح از مبانی دین و از موضوعات دینی و از موضوعات خارجیِ منطبق با آن مفاهیم کلی و عمومی ـ یعنی کُبریات و صُغریات ـ احتیاج دارد به اینکه ما شجاعت داشته باشیم، ترس نداشته باشیم؛ والا ترس از مالمان، ترس از جانمان، ترس از آبرویمان، انفعال در مقابل دشمن، ترس از جوّ، ترس از فضا؛ اگر این حرف را بزنیم، علیه ما خواهند بود؛ اگر این حرف را بزنیم، فلان لکه را به ما خواهند چسباند؛ این ترسها فهم انسان را هم مختل میکند. گاهی انسان به خاطر این ترسها، به خاطر این ملاحظات، صورتِ مسئله را درست نمیفهمد؛ نمیتواند مسئله را درست درک بکند و حل بکند؛ موجب اشتباه خواهد شد. لذا «و لا یخشون احدا الا الله» خیلی مهم است؛ در این آیهی شریفهی «الّذین یبلّغون رسالات الله و یخشونه و لا یخشون احدا الا الله و کفی بالله حسیبا»؛ معلوم میشود شرط بلاغ و ابلاغ و تبلیغ، همین عدم خشیت است که: «و لا یخشون احدا الا الله». میگوئی: آقا! اگر این کار را بکنم، ممکن است در دنیا سرم کلاه برود. خوب، «و کفی بالله حسیبا»؛ محاسبه را به خدا واگذار کنید و بگذارید خدا برایتان محاسبه کند. اگر پروای قضاوتهای مردم، داوریهای گوناگون مردم را به جای پروای از خدا گذاشتیم، مشکل درست خواهد شد؛ چون پروای از خدای متعال تقواست. اگر این را کنار گذاشتیم و ترس مردم جایگزین شد، آنوقت فرقانی هم که خدای متعال گفته، پیدا نخواهد شد؛ «ان تتّقوا الله یجعل لکم فرقانا»؛ این فرقان ناشی از تقواست؛ روشن شدن حقیقت برای انسان، دستاورد تقواست. و به نظر من این مسئله خیلی مهم است؛ مسئلهی خشیت از مال و جان و حرف مردم و آبرو و زمزمهها و حرفها و حدیثها و تهمتها و اینها، خیلی مهم است؛ اینقدر این مسئله مهم است که خدای متعال به پیغمبرش خطاب میکند و او را برحذر میدارد: «و اذ تقول للّذی أنعم الله علیه و انعمت علیه أمسک علیک زوجک و اتق الله و تخفی فی نفسک ما الله مبدیه و تخشی النّاس و الله احقّ أن تخشاه»؛ ملاحظهی حرف مردم، ملاحظهی این تهمتی که خواهند زد، ملاحظهی چیزی را که خواهند کرد، نباید کرد؛ «ولله احقّ ان تخشاه». به نظر من یکی از چیزهائی که فتوحات گوناگون امام را ارزانی آن بزرگوار داشت، همین شجاعت او بود، که فتوحات علمی، فتوحات معنوی، فتوحات سیاسی، فتوحات اجتماعی، این مجذوب شدن دلها به آن بزرگوار را ـ که واقعاً چیز عجیبی بود ـ به وجود آورد. و شجاعت آن بزرگوار این بود که ملاحظهی هیچ چیزی را نمیکرد. بالاخره اهل فتنه مایلند که خشیت خودشان را، خوف از خودشان را در دل نخبگان و خواص، به جای خشیت از خدا بنشانند؛ یعنی مایلند که از آنها ترسیده بشود؛ «الّذین قال لهم النّاس إن النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایمانا و قالوا حسبنا الله و نعم الوکیل». یعنی اینکه دائماً دارند به ما میگویند: آقا! «إن النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم»، جوابش همین است: «فقالوا حسبنا الله و نعم الوکیل». نتیجهاش هم این است: «فانقلبوا بنعمة من الله و فضل لم یمسسهم سوء». نتیجهی این احساس، این درک، این حقیقت روحی و معنوی همین است که: «فانقلبوا بنعمة من الله و فضل لم یمسسهم سوء». بنابراین، بایستی این شجاعت را داشت و لازم شد. خواص؛ هدف امروزی دشمن دشمن انواع و اقسام کار را میکند؛ انواع و اقسام فعالیت را میکند؛ عمده هم امروز به گمان من، هدف و آماج توطئههای دشمن، خواص است؛ آماج دشمن، خواص است. مینشینند طراحی میکنند تا ذهن خواص را عوض کنند؛ برای اینکه بتوانند مردم را بکشانند؛ چون خواص تأثیر میگذارند و در عموم مردم نفوذ کلمه دارند. به نظر من یکی از وظائف اصلی امروز ما و شما، همین است: ما بصیرت خودمان را در مسائل گوناگون تقویت کنیم و بتوانیم انشاءالله بصیرت مخاطبان و مستمعان خودمان را هم زیاد بکنیم. دست قدرت الهی در حفظ انقلاب اسلامی و انقلاب اسلامی، خیلی ریشهدار است؛ خیلی قوی است؛ خیلی ارکان مستحکمی دارد؛ و خدای متعال هم پشتیبان ماست؛ همین طور که من بارها از قول امام (رضوان الله علیه) نقل کردهام که فرمودند: من از اولی که وارد این قضیه شدیم، دیدم ـ یا احساس کردم ـ یک دست قدرتی دارد کارها را پیش میبرد. حقیقتاً همین جور است؛ و این را ایشان به من فرمودند. انسان این دست قدرت الهی را میبیند. البته این دست قدرت الهی، قوم و خویشیای با ما ندارد ـ «من کان لله کان الله له»، «إن تنصروا الله ینصرکم»، «و لینصرن الله من ینصره» ـ باید در خدمت این راه باشیم؛ خالصانه؛ آنچه که داریم، بیاوریم میدان و برای این راه تقدیم کنیم؛ تلاشمان و کارمان را برای این راه تقدیم کنیم. خدای متعال هم تفضل خواهد کرد؛ لطف خواهد کرد؛ امروز هم همین کار شده و خدای متعال تفضل کرده و سنگ دشمن به سوی خودش برگشته؛ تیرش کمانه کرده به طرف خودش؛ و نتوانستند از توطئهای که کردند، طرفی ببندند. بلواهای بعد از انتخابات برنامه ریزی شده بود: قطعاً این بلواهای بعد از انقلاب، به نظر آدمهای خبره و آگاه، برنامهریزیشده بود. یعنی انسان با هر کسی از انسانهای فهیم که با مسائل کشور و با مسائل جهانی آشنا هستند، در میان میگذارد، میفهمد. پریروز من به ایشان[آقای هاشمی رفسنجانی] همین را عرض کردم؛ گفتم اینها برنامهریزیشده بود. ایشان گفتند: قطعاً. یعنی همه این را میفهمند که این کار برنامهریزیشده بوده و این یک کار دفعی نبود که بخواهیم بگوئیم یک چیزی پیش آمده. مثلاً دفعتاً کسی بلند شد حرفی زد؛ نه، این کار برنامهریزیشده بود؛ از یک مرکزی هدایت میشد. خوب، شکست خوردند دیگر؛ انشاءالله این شکستشان ادامه هم پیدا خواهد کرد. منتها دائم دارند توطئه میکنند. معنای صحیح سخن امام علی(ع) در مورد فتنه ها این را هم عرض بکنیم؛ بعضیها در فضای فتنه، این جملهی «کن فی الفتنه کبن اللبون لا ظهر فیرکب و لا ذرع فیحلب» را بد میفهمند و خیال میکنند معنایش این است که وقتی فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بکش کنار! اصلاً در این جمله این نیست که: «بکش کنار». این معنایش این است که به هیچوجه فتنهگر نتواند از تو استفاده کند؛ از هیچ راه. «لا ظهر فیرکب و لا ذرع فیحلب»؛ نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد؛ مراقب باید بود. در جنگ صفین ما از آن طرف عمار را داریم که جناب عمار یاسر دائم ـ آثار صفین را نگاه کنید ـ مشغول سخنرانی است؛ این طرف لشکر، آن طرف لشکر، با گروههای مختلف؛ چون آنجا واقعاً فتنه بود دیگر؛ دو گروه مسلمان در مقابل هم قرار گرفتند؛ فتنهی عظیمی بود که عدهای مشتبه بودند. عمار دائم مشغول روشنگری بود؛ این طرف میرفت، آن طرف میرفت، برای گروههای مختلف سخنرانی میکرد ـ که اینها ضبط شده و همه در تاریخ هست ـ از آن طرف هم آن عدهای که «نفر من اصحاب عبد الله بن مسعود ...» هستند، در روایت دارد که آمدند خدمت حضرت و گفتند: «یا امیرالمؤمنین ـ یعنی قبول هم داشتند که امیرالمؤمنین است ـ انّا قد شککنا فی هذا القتال»؛ ما شک کردیم. ما را به مرزها بفرست که در این قتال داخل نباشیم! خوب، این کنار کشیدن، خودش همان ذرعی است که یُحلب؛ همان ظهری است که یُرکب! گاهی سکوت کردن، کنار کشیدن، حرف نزدن، خودش کمک به فتنه است. در فتنه همه بایستی روشنگری کنند؛ همه بایستی بصیرت داشته باشند. تایید اختلاف نظرها در مورد زمان عید فطر در قضیهی این عید فطر هم که فرمودند، به نظر من اینی که ما بگوئیم باید جوری بشود که همه، در یک روز عقیدهی به عید پیدا کنند، این نشدنی است؛ یعنی طبق مبانی فقهی ما نشدنی است؛ همهی فقها بر یک فتوا متفق بشوند؛ خوب، نمیشود. بالاخره یک فقیهی ممکن پیدا بشود که نظرش چیز دیگری باشد؛ بنابراین اختلاف به وجود خواهد آمد. ما این اختلاف را خیلی بزرگ نکنیم؛ چه اهمیتی دارد؟ چه اشکالی دارد؟ یک نفری است، فتوائی دارد ـ یا مقلدینی هم دارد، یا ندارد ـ و طبق فتوای خودش عمل میکند. منتها البته امسال هم مشاهده کردید، با اینکه بعضی از آقایان بزرگ و محترم و مراجع عظام نظرشان نظر دیگری بود، هیچ تظاهری به این نظر مخالف انجام نگرفت؛ شما ملاحظه کردید. این خیلی چیز مهمی است؛ این خیلی چیز عظیمی است؛ خیلی باید قدردانی کرد. اینجور نبود که حالا یک نماز عید روز یکشنبه تشکیل بشود مثلاً در اصفهان یا در مشهد یا در تهران یا جای دیگر، یک نماز عید هم روز دوشنبه. همچین کاری اتفاق نیفتاد؛ این خیلی مهم است. خوب، بزرگان انصافاً همینطور که همیشهی عقیدهی ما بوده و الان هم هست، به مصالح نظام، به مبانی نظام خیلی پایبندند، خیلی معتقدند؛ انسان اینها را میبیند؛ و واقعاً باید قدردانی کرد، شکرگزاری کرد. بنده که خیلی از آقایان محترم و بزرگی که فتوایشان هم غیر از آن چیزی بود که مبنای حکم ما بود، متشکرم، اما در عین حال، به مخالفت تظاهری نکردند؛ این خیلی چیز مهمی است. دشمن البته ممکن است یک کلمه حرف بزند و این را بزرگ کنند و جنجال کنند و هیاهو کنند؛ ما که تابع نغمهی دشمن که نیستیم. انشاءالله خداوند همهمان را موفق و مؤید بدارد. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته | ||
فایل (های) پیوستی : | ||
|